۱۳۹۷/۰۱/۲۸
۴:۵۸ ب٫ظ

الامه_ آليس الشبطيني قاضي لبناني اخيرا تعدادي از محكومين به همكاري با رژيم صهيونيستي را از زندان آزاد كرد. اين اقدام با واكنش هاي انتقاد آميز شديدي در داخل لبنان همراه شد.

دردنامه ای از آزادگان لبنانی

روزنامه الاخبار لبنان در يادداشتي به قلم " مهي زراقط" كه بيشتر به دردنامه اسراي دربند اسراييل شبيه است چنين نوشت:
اسيراني که از بند زندان های دشمن اسرائیلی آزاد شدند، حکم قاضی، آلیس شبطینی در مورد جاسوسان اسرائیلی را نمایشی مضحک و خنده آور خواندند. متاسفانه این حکم مضحک، حقیقتی است دردناك.
آلیس شبطینی اگر قاضی نبود بدون شک در شغل کارگردانی تئاتر موفق می شد. درست است که ما از تلاش های فرهنگی و هنری او بی خبر هستیم اما حکم مضحک اخير او، با ظهور ابو علی محمد بر روی صحنه ی نمایش با چهره ای سفید همچون کودک تازه متولد شده، به اوج خود رسید. این مرد به پیاده روی روبروی دادگاه نظامی رسید. روزهایی که خورشید چهره ی ابو علی محمد را نوازش می کرد و وی برای کار گذاشتن مین در دشت ها از این سو به آن سو می رفت و در عملیات نظامی آنجا شرکت می کرد، سپری شد. در سال 1986 بود که این جوان مقاوم در خلال مشارکت در عملیات "جبل صافی" عیله ارتش اسرائیل که سرزمینش را اشغال کرده بود، مجروح شد و بینایی اش را از دست داد. این دانش آموز دوره ی دبیرستان که در درس ریاضیات برتر بود، درس را رها کرد و مشغول کار شد تا مخارج خانواده ی کوچکش را تامین کند. و مانند دیگر دوستان مقاوم خود از این انتخاب این وضعیت راضی بود. در قبال جان فشانی که برای دفاع از لبنان انجام می داد چیزی از کسی نخواست؛ بلکه از اقدامات خود چیزی به کسی نگفت. به پشت پرده ی صحنه ها پناه برد و حتی طمعی در ایفای نقش های فرعی نداشت.
اما او را به حال خود رها نکردند، کسانی هستند که اصرار دارند روزی که ابو علی محمد به دست عوامل اسرائیلی حاضر در لبنان، مجروح شد و بینایی اش را از دست داد، زنده نگه دارند. نمی خواهند شادی حاصل از آزادی سال 2000 درد و رنج های گذشته را به دست فراموشی بسپارد. بعد از گذشت بیست سال که وی دور از هیاهو روزگار را سپری کرد، دیروز مجبور شد تا مجددا به میدان بیاید. نام این فرد مقاوم که حکومت او را نمی شناسد و مناقشه بر سر اقدام او همچنان جریان دارد، در کتاب تاریخ ثبت خواهد شد. در کنار دوستان مقاوم خود در پیاده روی مقابل دادگاه نظامی ایستاد تا شعار عدالت می خواهم، را سردهد.
در سخن این مرد بویی از انتقام به مشام نمی رسد، او تنها خواهان رد برابری و مساوات خود با کسانی است که وطن خود را به اسرائیل فروختند. او نمی خواهد نامش هم ردیف جاسوسانی قرار بگیرد که اسرار حکومت خود را فروختند و خانه مقاومین را برای دشمن افشا کردند و جان صدها لبنانی را گرفتند. او تنها خواستار اجرای عدالت در دادگاه هایی عادل است که فرار از آن آسان نیست.
این یک نمایش مضحک و حقیقتی تلخ است. جوزف سماحة، سردبیر درگذشته روزنامه ی " الاخبار"، روش تعامل حکومت با اسیران آزاد شده از زندان های اسرائیلی را مضحک خواند. آنها آن روز خواستار شغل بودند و امروز خواستار اجرای عدالت هستند. جوزف سماحه می گوید: اگر ساده ترین حقی که یک دولت در قبال شهروند خود دارد این باشد پس حق شهروندی که در خدمت به دولت سهیم بوده است چگونه تعریف می شود؟
این حقیقت شلاقي و تلخ است که باعث شد فقط گروه های مقاومت به حکم قاضی شبطینی اعتراض کنند. مقاومینی که به تنهایی در میدان رها شدند تا سرزمین خود را از دست اشغالگران آزاد کنند، و خود را در طلب اجرای عدالت تنها دیدند. تنها یک شهروند زن از عکار همراه آنان فریاد عدالت خواهی سر داد، از این رو دستگیر شد .او پس از کفاح عفیفی، دومین زنی است که دستگیر می شود. آیا این دلسوزی زنانه است که گریبانگیر مزدوران شده است؟ آیا به همین دلیل است که اعتصاب کنندگان دیروز، شبطینی را رئیس دادگاه مسامحه با مزدوران خواندند؟ دادگاهی که به آنان خوش رفتاری کرد. می توانیم آنها را تصور کنیم که جلوی تلویزیون در خانه های خود که با اموال اسرائیلی خریداری شده اند، نشسته و مقاومینی را مشاهده می کنند که همچنان در پی کسب لقمه ای نان و خواهان عدالت هستند.
آیا يكي از كساني كه خبر فوري آزادي همدستان اسراييل را بر نمايشگرهاي خود ديدند  مي دانند احمد سرور کیست؟ جوان خندانی که با خنده رويي دلیل حضور خود در خیابان را برای دوستانش نقل می کند و فرياد مي زند: نامش فلسطين است.  او یکی از چهار برادری است که بهار زندگی شان را پشت میله های زندان اسرائیل گذرانده است. احمد 13 سال و دو برادر او؛ عباس و عبدالحسن 14 سال در اسارت اسراييلي ها بودندو کوچکترین برادر یعنی خلیل 3 سال در زندان الخیام به سر برد.
احمد و برادران او و دوستانش که خبر دستیابی حکومت به جاسوسان آنان را خوشحال کرد، امروز احساس می کنند که دستگاه قضايي نمی تواند نماینده خوبی در انتقام از این جاسوسان برای آنان باشد، با این وجود شعار سر دادند و خواستار بازنشسته شدن زودهنگام شبطینی و افشای دست های پشت پرده شدند. زیرا بر اين باورند كه شايسته تر بود آن كسي كه به الشبطيني اختيارات اتمام ماموريتش را داده از حاكميت و استقلال وطن خود محافظت مي كرد.
منبع:
http://www.al-akhbar.com/node/174483

زمان انتشار :  1391-10-16