۱۳۹۷/۱۱/۱۸
۱:۳۱ ب٫ظ

شعر در زبان پارسی تنها چینش موزون واژه نیست، حلول معرفت شاعر بر جان کلام است و به خاطر این خاستگاه است که شعر بر دل می نشیند و از همین رو برگزیده شدن شاعر افغانستان در جشنواره شعر فجر در تهران را باید درخشش ظرفیت زبان در تبادل احساس مشترک ملت ها دانست.

فجر چهلم، هنگامه درخشش جان واژه پارسی در کالبد شعر افغانستان

به گزارش الأمه:

خوانده شدن نام « سید محمد رضا محمدی » به عنوان خالق اثر نخست جشنواره امسال شعر فجر در تهران، به خودی خود برای مصاحبه جذاب است اما وقتی این منتخب هیات داوران، تبعه افغانستان باشد، وسوسه برای هم صحبت شدن با او دو چندان می شود.
همزبانی و داشتن مشترکات فرهنگی حس آشنا و قدیمی برای ساکنان دو سوی مرز رسمی ایران و افغانستان است و البته این حس در پهنه وسیعی از جنوب و جنوب غرب آسیا غریب نیست.
حوزه تمدن پارسی گستره ای پهناور است و محدود به افغانستان و ایران نیست و اگر چه امروز این جهان با خطوط مرزی تقسیم شده اما از منظر زبان به عنوان مهمترین ابزار ارتباط بشری و زیر ساخت خلق مشترکات فرهنگی جوامع، جهانی یکپارچه است و بخش هایی از چین، عراق، پاکستان، هندوستان، ازبکستان و ایران و تاجیکستان و افغانستان را در بر می گیرد.
رویش گل های رنگارنگ در گلستان ادبیات زبان فارسی ، رخداد نادری نیست اما رشد برخی نمونه ها در بخش هایی از این حوزه تمدنی که از ناملایمات روزگار بیشتر آسیب دیده اند، مانند افغانستان؛ می تواند بیانگر ظرفیت این زبان محسوب شود .
هنگامی که اثر محمدی با عنوان «روح اندوهگین یک شاعر» در جشنواره ای که به مناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران برگزار شد، برگزیده می شود، با خود پیام مستتری را منتقل می کند که آن ظرفیت زبان فارسی برای بیان هر احساس و توان حرکت جامعه به اوج سخن است.
جشنواره شعر فجر که خاتمه سیزدهمین دوره خود را روز شنبه هفته جاری در تالار قلم کتابخانه ملی ایران برگزار کرد ، به رغم آن که بخش آثار خارجی نداشت، چون اثر محمدی شاعر افغانستان توسط ناشر ایرانی چاپ شده بود آن را وارد رقابت کرد و داوران نیز این اثر را شایسته دریافت جایزه «قیصر امین پور» دانستند.
این انتخاب سبب شد، خبرنگار ایرنا در کابل راهی منزل محمدی شود تا جویای فراز و فرودهایی شود که این شاعر افغان تا رسیدن به جشنواره سیزدهم شعر فجر در تهران طی کرده است و از دغدغه هایش در مورد شعر و زبان فارسی بشنود.
خانه محمد رضا نیز مانند هزاران خانه شهر کابل پایتخت افغانستان ، منعکس کننده آثار چهار دهه جنگ و نا امنی بر ملزومات و ابزار زندگی است و سادگی آن با دست دوزی های بانوان این دیار آزین شده است و اگر چه اتاق شلوغ نیست اما غوغای پرواز واژه ها در ذهن مالک دیده می شود.
در شروع صحبت از مسیر طی شده تا جشنواره شعر فجر تهران سوال شد که محمدی گفت : مجموعه شعرم را انتشارات «شهرستان ادب» چاپ کرد و هم آنها اثر را برای این دور از جشنواره ارسال کردند که خوشبختانه مورد داوری قرار گرفت و مقبول افتاد. 
وی روایت زندگی را از داستان مهاجرتش به ایران آغاز کرد و افزود که از ابتدای دهه شصت در ایران مهاجرشدیم و دوره مدارس ابتدایی تا متوسطه را در شهر مشهد به پایان رساندم و دوباره به افغانستان برگشتیم و پس از چند سال بار دیگر با خانواده خود این بار عازم ایران شدم که هدف این نوبت از مهاجرت بیشتر آموزش عالی بود. 
محمدی گفت که در مشهد وارد دانشگاه «امام صادق » و در رشته فلسفه مشغول تحصیل شدم .
او گفت که در این مقطع همراه با دیگر مهاجران افغان کارگاه ادبی راه اندازی کردیم و مجله ای را هم به نام «سروش جوان» در این کارگاه ادبی چاپ و منتشر می کردیم . 
به گفته وی ، حدود 400 تا 500 تن از شاعران جوان افغانستان عضو این کارگاه ادبی و هنری بودند که آثار آنها در این کارگاه مورد نقد و بررسی قرار می گرفت. 
وی در باره این که چگونه وارد حوزه شعر و ادبیات شد نیز گفت: چشمه های شعر در وجود هر آدمیزاد وجود دارد و بنا بر علاقه ای که به شعر داشتم ، من نیز با انجمن شعر و ادبیات مهاجران افغان در مشهد آشنا و با آنها همکاری کردم و در نخستین انجمن افغان ها هم عضوشدم. 
محمدی گفت انجمنی به نام «انجمن شاعران مهاجر» ایجاد شد و مسابقات کشوری دانش آموزان نیز سالانه در ایران برگزار می شد و شاعران برگزیده ای از هر شهر و استان ایران انتخاب و در این جشنواره سراسری رقابت می کرد و این گونه سال واژه ورزی برای من طی شد .
وی گفت که این بار برای ادامه تحصیل ایران را ترک کرده و عازم انگلیس شده است . 
این شاعر افغان می گوید که چند سالی در انگلیس بود و پس از آن به کابل برگشته و سرگرم کارهای ادبی شده است و در سال های اخیر در جشنواره هایی نیز در کشورهای آلمان، فرانسه، انگلیس، تاجیکستان، هند به نمایندگی از افغانستان شرکت کرده است. 
وی گفت: تلاش کردام که به عنوان یک نماینده از جامعه فرهنگی و ادبی افغانستان در این جشنواره ها بخوبی نمایندگی کنم و شرکت در جشنواره فجر نیز با همین نگاه انجام شد. 
این شاعر افغان اظهار داشت: با آن که مشغولیت زیاد داشتم، با درخواست دوستانی که در جشنواره بودند بویژه ، «سید عباس صالحی» وزیر فرهنگ ایران که حق بزرگی بر گردن افغان ها دارند، نتوانستم در این جشنواره شرکت نکنم . 
وی گفت که صالحی به شاعران، فرهنگیان و ادیبان افغانستان در ایران خدماتی فراموش نشدنی ارایه کرده است که از جمله خدمات است که به «نجیب هروی» از شاعران افغان دادند.
به گفته وی صالحی از لحاظ فرهنگی، هنری و ادبی با هنرمندان افغان در ایران همکاری ها و مساعدت های زیادی کرده است که باعث شده وی با علاقه ای ویژه در جشنواره سیزدهم شعر فجر شرکت کند. 
محمدی تأکید کرد که با وجود مشکلات زیاد و برنامه های فشرده کاری در کابل ،زحمت سفری یک روزه به ایران را برای حضور در جشنواره پذیرفتم و مفتخرم که باعث سربلندی کاروان ادبیات افغانستان شدم. 
این شاعر افغان کتابش را که با عنوان «روح اندوهگین یک شاعر» در جشنواره درخشید ، منتخبی از میان شش هزار کتاب خواند که به اعتقاد خودش ویژگی آن پرداخت ادبی به موضوعات اجتماعی جاری در افغانستان است.
محمدی معتقد است با آن که شاعران افغانستان مدت ها دور از فضای ادبی زنده و پویای حوزه زبان پارسی به علت جنگ بوده اند اما تلاش کرده اند که همپای شاعران ایران حرکت کنند و از این کاروان ادبی عقب نمانند. 
وی گفت که پیش از این رابطه بین شعر و ادبیات در حوزه فارسی در ایران و افغانستان با چالش ها و مشکلاتی همراه بود و آشنایی که اهل فرهنگ ایران به دارایی های فرهنگی مشترک ما داشتند بسیار محدود بود. 
به گفته وی، ساختار درست برای تبادل آثار ادبی بین مردمان دو کشور وجود نداشت، جشنواره های مشترک برگزار نمی شد و آثاری که در گستره زبانی مشترک دو کشور خلق می شد، مورد نقد و بررسی قرار نمی گرفت ، در حالی که همه متعلق به سنت و فرهنگی مشترک بود. 
محمدی گفت که بین این حوزه فرهنگی مشترک متأسفانه هزاران خط و فاصله ایجاد کرده بودند که بیشتر مسائل سیاسی عامل آن بود. 
او گفت که زبان فارسی در افغانستان به آن صورت که در ایران شناخته شده و معیار قرار گرفته ، نبود و ایرانی ها شاعران معاصر افغانستان را نمی شناختند. 
وی ابراز امیدواری کرد که این سایه های دوری و عدم معرفت به همین بهانه های جشنواره و انجمن های ادبی برداشته شود همانطور که به اعتقاد او طی چند سال اخیر پیشرفت خوبی در این بخش ها صورت گرفته است. 
این شاعر افغان در باره آفت ها و خطراتی که زبان فارسی را تهدید می کنند گفت که مهمترین آن سایه سیاست بر حوزه زبان و فرهنگ کشورهای حوزه زبان فارسی است .
به باور او نباید به هیچ دلیلی به خاطر صف بندی های سیاسی حوزه زبان و ادبیات تحت تأثیر قرار گیرد و جدایی پیدا شود و شاعران هم نباید وابستگی های سیاسی خود را وارد حوزه زبان و ادبیات کنند. 
به گفته محمدی، خط کشی های سیاسی بزرگترین دشمن ادبیات و زبان فارسی در منطقه تلقی می شود زیرا هر چیزی با تفرقه درونی از بین می برد و در بخش زبان هم این مقوله صادق است. 
محمدی، برگزاری جشنواره هایی مانند شعر فجر را برای ارتباط بین شاعران و نویسندگان کشورها لازم دانسته و با اشاره به افزایش آنها در سال های اخیر ، آن را باعث، رونق و بالندگی شعر و زبان فارسی خواند.
محمدی حوزه ادبیات را فارغ و فرا از حوزه سیاست دانست و گفت که با زبان نباید برخورد سیاسی شود چه در ایران باشد یا افغانستان و ما باید با زبان به عنوان ریشه مشترک ملت ها بنگریم و آن را گسترده سازیم.
وی ابراز نگرانی کرد که خط کشی های غیر واقعی در حوزهای دیگر ، به زبان فارسی آسیب برساند ، که اگر برای رفع این مشکلات فکر نشود، روزی خواهد رسید، ملت های هم زبان ، کلام همدیگر را متوجه نشوند و چشمه های معرفت کور شود. 
محمدی گفت: زبان فارسی علاوه بر سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان در هند که حوزه قدرتمندی در زبان و ادبیات فارسی دارد و بخشی از پاکستان، ازبکستان که سمرقند و بخارا شهرهای نامی در ادبیات زبان فارسی هستند نیز کاربرد دارد که باید برای ارتقای جایگاه آن تلاش شود. 
وی گفت که در چین نیز جمعیت فارسی زبان زیاد است، در عراق، کشورهای اروپایی، آمریکا نیز جمعیت فارسی زبان پراکنده داریم که باید آن را یک «وطن زبانی» محسوب کنیم و به عنوان پیکره ای واحد که گسترده از شرق تا غرب است ، نگاه کنیم .
به گفته محمدی برکت زبان فارسی این است که گویندگان زیادی در جهان دارد و اینترنت و فضای مجازی بیشتر این گویندگان را با هم نزدیک کرده است که این خود عامل خود سبب افزایش تولیدات زبانی و ادبی و رفع نیازهای ارتباطی شده است. 
به گفته این شاعر افغان، باید به فارسی به عنوان بستر زبانی خود توجه کنیم ، داستان ها ، اسطوره ها و رویاهای ساخته شده در این حوزه را جدی بگیرم. 
وی تأکید کرد که راه درست برای ترویج زبان فارسی، تبلیغ و شبکه سازی است که با همراهی و همدلی با دیگر گویندگان این زبان تقویت می شود. 
سید محمد رضا محمدی سه مجموعه شعر دیگر نیز دارد که در سال گذشته در ایران چاپ شده است .
«سفرنامه» را که انتشاراتی «باد» منتشر کرده سروده هایی در قالب شعر نو است و «شهرغلغله» که وام گرفته از شهر تاریخی بامیان افغانستان است در قالب غزل است که انتشارات «نیما» آن را چاپ کرده است. 
«روح اندوهگین یک شاعر» مجموعه شعرهای اجتماعی است که به نوعی بازتاب مشکلات و رنج ها و دردهایی است که طی این سال ها بر انسان ساکن در افغانستان تحمیل شده است .
ایران به رغم آن که خود طی 40 سال گذشته با مشکلات متعددی در حوزه سیاسی ، اقتصادی و بین المللی دست و پنجه نرم می کرد میزبان میلیون ها مهاجری بود که از افغانستان به خاطر جنگ و نا امنی به این کشور پناه آورده اند.
اگر چه مهاجران افغان برای تامین معاش خود در دوران مهاجرت به روند ساخت و ساز و ایجاد زیر ساخت های شهری در ایران، کمکی قابل توجه کردند ، اما جامعه ایران نیز با پذیرش آنها امکان همزیستی را برای بهبود شرایط زندگی ایشان فراهم کرد ؛ به شکلی که پناهجویان افغانستان نه در کمپ های مرسوم در جهان ، بلکه در دل شهرها و در داخل بافت جامعه اسکان یافتند و بسیاری از آنها از مزایای بهداشت و آموزش عمومی ایران نیز مانند شهروند ایران بهره مند شدند.
امروز هزاران تن از فرزندان پناهجوی افغان در دانشگاههای ایران مشغول به تحصیل هستند و هر از چندگاهی اخباری از موفقیت آنها در عرصه های مختلف شنیده می شود.
در بخش ادبیات و شعر علاوه بر محمدی افرادی مانند «سید ابوطالب مظفری» ، «محمد کاظم کاظمی» و «قمبر تابش» نیز خوش درخشیده اند. 

 

منبع: ایرنا