۱۳۹۷/۰۱/۲۸
۴:۰۶ ب٫ظ

از لحظه ای که اولین جرقه موجهای بیداری در منطقه زده شد غرب تلاش فراوانی کرد که بتواند این موجها را آنگونه که می خواهد هدایت کند وبه نوعی از این موجهای بیداری که علیه دیکتاتورهای دست نشانده غرب آغاز شده بود، جریانهایی مطابق با اهداف خود بسازد.

مقاله/عملکرد رسانه های غربی در تحولات اخیر

از لحظه ای که اولین جرقه موجهای بیداری در منطقه زده شد غرب تلاش فراوانی کرد که بتواند این موجها را آنگونه که می خواهد هدایت کند وبه نوعی از این موجهای بیداری که علیه دیکتاتورهای دست نشانده غرب آغاز شده بود، جریانهایی مطابق با اهداف خود بسازد. به گونه ای که سیاستمداران غربی تمام تلا ش خود را انجام دادند تا به نوعی این امواج بیداری را تا جایی که امکان داشت مصادره کنند ویا به نوعی آن را به گونه ای درچشم جهانیان جلوه دهند که مورد هدف آنها بود.

دراین بین جدا از سیاستگذاریها وهزینه ها ولابی گری هایی که غرب برای این اهداف انجام داد،رسانه های غربی نقش مهمی را در این تلاش غرب ایفا کردند،به گونه ای که بی تردید 50 درصد از سیاستهای غرب در مورد تحولات منطقه توسط رسانه های آنها اعمال می شد .از سوی دیگر تاکنون غرب سعی کرده تا با استفاده از غولهای رسانه ای که دراختیار دارد تحولات منطقه را به گونه ای دیگر نشان دهد.دراین بین رسانه های مختلف به ویژه شبکه های خبری با استفاده از تاکتیکها رسانه ای وبه نوعی تغییر مداوم آنان تمام تلاش خود را برای تاثیر گذاری بر تحولات منطقه به کار بسته اند.

نکته جالب توجهی که دراین بین باید بیشتر مورد تحلیل قرارگیرد، این است که این رسانه ها مطابق با سیاستهای دولتهای غربی در مورد تحولات در هر کشوری تاکتیک رسانه ای خاص خود را اتخاذ می کنند. این موضوع نشان می دهد که علی رغم ادعاهای قبلی این رسانه ها مبنی برمستقل بودن از سیاسیون آنها دراین عرصه کاملا وابسته هستند وبه شدت تحت تاثیر.

برای درک بهتر این موضوع کافیست که به روند استراتژی های رسانه ای که توسط این رسانه ها در تحولات اخیر به کار گرفته شد نگاهی کنیم.

دو استراتژی بلند مدت با استفاده از دو تاکتیک رسانه ای متناقض

به طور قطع کسی نمی تواند این موضوع را انکار کند که bbc فارسی متاثر از شبکه های دیگر bbcمانند bbc world در مورد اولین جرقه های این موج بیداری اسلامی در تونس در روز اول سکوت رسانه ای محض اختیار کرد (silenc news)،آنچنان که سیاستمداران انگلیسی سکوت کردند.

اما پس از گذشت چند روز سری شبکه های خبری بی بی سی به دلیل فشار افکار عمومی وبه نوعی برای حفظ آبروی خبری خود خبرهایی پراکنده از این موج منتشر کردند، که درآن تمام تلاش خود را به کار بسته بودند تا این اعتراضات را یک اعتراض معمولی اصلاحی نشان دهند.

همچنان که درکنار این موضوع کاملا مشخص بود که بی بی سی سعی دارد این موج اعتراضی مردمی را بی اهمیت جلوه دهد. آن هم به وسیله مطرح کردن تحولات تونس به عنوان اخبارهای فرعی وبه نوعی خبر سوم ویا چهارم هر بخش خبری،این استراتژی خبری بی بی سی تا آن جا پیش رفت که این شبکه خبری در کنار شبکه خبری رویترز سعی کردند که از تاکتیک برجسته سازی اخبار متداول و همیشگی درمقابل تحولات تونس به نوعی آن را از لحاظ اهمیت خبری بی اهمیت سازند.

به عنوان مثال درطول این مدت این شبکه ها سعی می کردند که اخبار مربوط به تحولات افغانستان ویا مثلا اتفاقات همیشگی که درگوشه وکنار دنیا رخ می دهد،را با استفاده از بحثهای کارشناسی ودعوت از مفسران به تحلیل این اتفاقات متداول مهم جلوه دهند،تا به نوعی افکار عمومی دنیا اتفاقات مهم تونس را دنبال نکند.این حرکت های رسانه ای به گونه ای به صورت هماهنگ بین شبکه های خبری غرب انجام می گرفت که گویی آنها سعی داشتند برا ی دیکتاتور دست نشانده تونس به نوعی وقت بخرند.حتی آنها در ابتدی کار سعی کردند با پوشش ندادن اخبار مربوط به سرکوب در تونس به نوعی برای بن علی شرایطی را ایجاد کنند، تا شاید در خلاء خبری که ایجاد می شود بن علی بتواند قیام را سرکوب کند.

تغییر تاکتیک سکوت،پس از شکست

اما پس از مدتی که این اتفاق رخ نداد رسانه های غربی تنها به فاصله چند روز تغییر تاکتیک دادند. آنها که آبروی خبری خود را به شدت درخطر می دیدند این بار با ژستی که سعی داشت نشان دهد غرب حامی حقوق بشر ودموکراسی است،شروع به حمایت از مردم کردند ودرمقابل دائما سعی می کردند که بن علی را مجاب به اصلاحات کنند.هر چند که در این بین آنها سعی داشتند خبرها را طوری پوشش دهند که انگار یک گفتمان اصلاحی بین مردم وبن علی صورت گرفته.به نوعی که بتوانند با این استراتژی جدید افکار عمومی دنیا را آماده پذیرش این گفتمان اصلاحی کنند تا حداقل با خبرسازی های خود جریان انقلاب را به اصلاحات وماندن بن علی تبدیل کنند.

اما پس از اینکه جرقه های موج بیداری تمام تونس را فراگرفت و راهی برای بازگشت انقلاب نبود،به یکباره صدای آمریکا با نشان دادن صحنه های کشتارمردم معتراض،سعی کرد تا به نوعی افکار عمومی دنیا را به این سمت هدایت کند که آمریکا به دنبال گرفتن حقوق مردم معترض است.برای همین استراتژی سکوت خبری خود را شکست واین بار با پخش توده وسیعی از فیلمهای سرکوب سعی کرد بیننده ای را که تاکنون چیزی جز سرکوب خبری از آن ندیده بود،را به این باور برساند که آمریکا به دنیال برکناری بن علی است.گویی که سعی داشت با پخش این حجم وسیع از تصاویر به عنوان یک بولتن تبلیغاتی جایی برای آمریکا در آینده تونس باز کند.

استفاده از تاکتیک Black exponential News علیه گروههای اسلام گرا

از سوی دیگر نکته قابل توجه اینجاست که این دو تاکتیک، یعنی سکوت خبری وسپس تغییر آن به انتشار پرحجم خبر که هر دو آنها در تناقض با هم هستند،در تحولات مصر هم درنظر گرفته شد اما چند تفاوت داشت.

1-علاوه بر اینکه در مورد مصر هم درابتدای کار تاکتیک سکوت خبری به کار گرفته شد،شبکه های آمریکایی مانند سی ان ان ورویترز سعی کردند معترضین را اوباش نشان دهند .چرا که انان نمی خواستند مبارک را که یک رئیس جمهور همسو برای آنها بود از دست بدهند. از سوی دیگر آنها به خوبی می دانستند که با اوباش خواندن معترضین در بخشهای مختلف خبری زمینه را برای سرکوب بیشتر آنان در ذهن مخاطبان خود ایجاد می کنند.

2-در تحولات مصر هنگامی که استراتژی اول یعنی سکوت خبری مانند تونس پاسخ نداد وحرکت اعتراضی جدی شد و دولتهای غربی به این موضوع پی بردند که انقلاب ناگزیر است،استراتژی دوم یعنی پوشش پرحجم تحولات وبه نوعی پخش توده ای اخبار به دو بخش تقسیم شد:بخش اول که سعی داشت مثل همیشه جایی برای غرب دست وپا کند وبا حمایت ظاهری ا زمردم معترض به نوعی ژستی حقوق بشری به خود بگیرد تاپس از انقلاب جایی برای غرب باشد.2-راه اندازی موج تخریبی شدید وسیاه نمایی علیه گروههای اسلام گرا مصر،چرا که آنان به شدت از قدرت رسیدن این گروهها در هراس بودند.

تمام این حرکات به این دلیل بود تا ذهن جهان از اسلامی بود این جریان اعتراضی منحرف شود که مصداق بارز این موضوع را می توان در عدم پخش نماز جماعت بزرگ میدان التحریر در شبکه های غربی نشاهده کرد.

بمباران اذهان با خبرهای بی منبع ،برای هدایت افکار عمومی

تمام این جریان سازی های رسانه ای پس از انقلاب مصر با تاکتیک «هدایت افکار» رنگ دیگری به خود گرفت تا بتواند با هدایت افکار عمومی جهت انقلاب مصر را تغییر دهد.حتی کار به جایی رسیده بود که شبکه هایی مانند CNNبا تحریف مصاحبه های اشخاص مشهور مصر، این مصاحبه ها را به گونه ای پوشش می دادند که گویی این اشخاص کاملا مخالف با روی کار آمدن گروههای اسلامی هستند.این رفتارهای غیر معقول رسانه ای در حالی از سوی این شبکه ها صورت می گرفت که شبکه های خبری مانند FOX NEWS با استفاده از کارشناسان هم سو و با بمباران ذهن بیننده به وسیله تفسیرهایی با لحن مختلف اما با مضمون یکسان دائما جوی سازی می کرد وخطر اسلام گرایان را هشدار می داد.

به هر صورت این نوع از موج افزایی های رسانه ای تا به امروز در مورد تحولات مصر ادامه یافته است، هر چند که در چند روز اخیر در مقابل سرکوب مردم معترض به تغییر جهت انقلاب این رسانه ها سکوت خبری محض اختیار کرده اند ودائما خبرهای آنها در مورد مصر حاکی از آن است که گویی اصلاحات در مصر درحال انجام است آن هم به آرامی!

فرافکنی خبری، تاکتیکی برای استراتژی حمایت از سرکوب بحرین

اما از سوی دیگر نوع پوشش خبری که در مورد مصر وتونس داده شد کاملا با پوشش تحولات بحرین متفاوت بود،به گونه ای که به طور کلی رسانه های خبری غرب به ویژه رسانه های آمریکایی از همان جرقه های ابتدایی در بحرین این حرکت را با فرافکنی خبری اولا نوعی اغتشاش نشان دادند وثانیا سعی کردند آن را نشات گرفته از دخالتهای ایران نشان دهند.تمام این رفتارهای فرافکنانه رسانه ای در حالی صورت گرفت که شبکه خبری صدای آمریکا با عدم پخش صحنه های خونین سرکوب مردم بحرین وحتی نشان دادن صحنه دفاع شیعیان از خود دربرابر یورش نیروهای امنیتی وخشن نشان دادن آنها ، تمام تلاش خود را به کار بست تا توجیه رسانه ای برای سرکوب مردم بحرین فراهم کند.

در کنار این نوع از رفتارهای غیر انسانی این رسانه ها در تحولات بحرین،یک استراتژی ویژه در مورد بحرین در نظر گرفته شده است.استراتژی که عمق پیوند این رسانه هارا با دستگاه سیاسی غرب به اثبات می رساند،وآن هم چیزی نبود جز بمباران خبری دروغین که به جهانیان وبه ویژه دنیای عرب نشان دهد که ایران در مسائل بحرین دخیل است. به گونه ای که بی بی سی فارسی در چند روز اخیر تلاش کرده با مطرح کردن خبرهای ایران در کنار خبرهای بحرین وپخش اخبار این دو به صورت متوالی به نوعی به بیننده ارتباط بین این دو را القا کند.این تاکتیک خبری معمولا وقتی توسط رسانه های غرب به کار گرفته می شود که آنها قصد توطئه وکارشکنی علیه دو کشور را داشته باشند.

پروپاگاندایی که همیشه خاکستری یا سیاه است

این حرکت درحالی صورت گرفته که هدف سرکوب تمام عیار شیعیان بحرین جز اولی ترین اهداف دستگاه سیاست خارجی غرب است،اما برای رسیدن به آن چه ابزاری بهتر از رسانه ها! رسانه هایی که با داشتن قطبهای خبری دنیا در اختیار خود سعی می کنند با سخن پراکنی ها بی منبع افکار عمومی دنیا را از سرکوب مردم منحرف وبه سمت دخالت ایران درامور بحرین جلب کنند. چرا که در صورت موفقیت دراین امر برای ورود نیروهای عربستانی وآمریکایی هم توجیه می خریدند.توجیهی که حقیقتا هیچ ابزاری بهتر از رسانه های خبری نمیتوانست آن مهیا کند.

حتی در حال حاضر کار به جایی رسیده است که شبکه های عرب زبان وابسته به عربستان مانند العربیه تلاش دارند با دروغ پراکنی علیه ایران وادعاهای واهی در مورد دخالت ایران افکار اهل تسنن را برای سرکوب بیشتر شیعیان فراهم کنند،تا مبادا کشوری بتواند در اتحادیه عرب به این سرکوب اعتراض کند.

به هر صورت باید به این هم توجه کرد که این رسانه ها هیچ گاه اخبار مربوط به تحولات کشورهای مختلف را به صورت متوالی وپشت سر هم پوشش نمی دهند ،چرا که آنان می دانند که اگر به عنوان مثال اخبار مربوط به بحرین و مصر را پشت سر هم مطرح کنند،ذهن پرسشگر بیننده متوجه تناقض خبری آنها خواهد شد.هر چند که یک مورد مشترک در مورد پوشش تحولات این چند کشور وجود دارد وآن هم اینکه پروپاگاندایی که تاکنون در بولتن های خبری غرب درمورد تحولات منطقه صورت گرفته است همگی از نوع خاکستری هستند وحتی این تبلیغات سیاسی –رسانه ای (پروپاگاندا)درمورد بحرین دربعضی اوقات از نوع پروپاگاندای سیاه محسوب می شود.

 

 

رضافرخی

 

زمان انتشار : 1390-02-03