خانه » صفحه اول » تحریم ورزشی اسرائیل: سیاستی درست، اجرایی نادرست !
۱۳۹۸/۰۶/۱۰
۹:۵۶ ق٫ظ
اتفاقي تلخ در جودو ايران و جداشدن مليپوش موفق کشور سعيد ملايي از تيم ملي به دنبال شکستهاي باورنکردني وي در مقابل حريفان بلژيکي و گرجستاني موجب شد حملات بيسابقهاي عليه سياست تحريم ورزشي اسرائيل صورت گيرد.
اتفاقي تلخ در جودو ايران و جداشدن مليپوش موفق کشور سعيد ملايي از تيم ملي به دنبال شکستهاي باورنکردني وي در مقابل حريفان بلژيکي و گرجستاني موجب شد حملات بيسابقهاي عليه سياست تحريم ورزشي اسرائيل صورت گيرد. آتشبيار معرکه در اين داستان رسانههاي غربي بودند که از اساس با تحريم اشغالگري اسرائيل و فشار بر آن مخالفند. از چشمانداز اين رسانهها فرصت مناسبي براي حمله به سياست ضدصهيونيستي کشور پيدا شده که بايد مورد استفاده قرار گيرد. بهانه آنها براي اين حمله دلسوزي براي ورزش کشور و قهرمانان ملي و همچنين تاکيد براخلاق ورزشي و جدايي ورزش از سياست است. از نظر آنها تحريم ورزشي اسرائيل عملي غيراخلاقي، غيرورزشي و دخالت سياست در ورزش است. اگر سياست غربيها در اين حوزه مورد مداقه قرار گيرد به خوبي روشن است هدف اصلي آنها جلوگيري از اعمال هرگونه فشاري بر اسرائيل و جا انداختن اشغالگري اسرائيل به عنوان امري عادي و پذيرفته شده است. از اين رو تلاش مينمايند همه راههاي فشار بر اسرائيل را امري ناپسند و غيرقابل قبول جلوه دهند: در اين راه مقاومت مسلحانه را خشونت طلبي و تروريسم ميخوانند. تحريم سياسي را غيرسازنده و تعصب آلود مينامند. بر تحريم هنري و فرهنگي نام و انگي ديگر مينهند. به همين ترتيب تلاش ميکنند تحريم اقتصادي، ورزشي، علمي و... را از گردونه خارج کنند. معلوم نيست در غياب هرگونه تحريم و فشاري چرا اسرائيل بايد از اراضي اشغالي عقب نشيني نمايد و حقوق غصب شده ملت فلسطين را به آنها بازگرداند. نفاق غربي ديگر اين ماجرا آن است که خود براي برخورد با طرفهاي مقابل و به ويژه مقاومت در برابر اشغالگري اسرائيل، از انواع تحريم استفاده ميکنند. در برابر تحريم ورزشي اسرائيل عليه تيمهاي ورزشي فلسطين نه تنها سکوت نموده بلکه با سياست اسرائيلي که به دنبال حذف تيمهاي ورزشي فلسطين از ميادين بينالمللي است، همکاري مينمايند.
تحریم اسرائیل و به ویژه تحریم ورزشی آن مختص ایران نیست. ورزشکاران بسیاری در سراسر جهان در اعتراض به ظلم و اشغالگری اسرائیل از مسابقه با رقبای اسرائیلی خودداری می کنند. این ورزشکاران عمدتا از کشورهای اسلامی و عربی هستند اما جنبش تحریم اسرائیل طرفداران بسیاری حتی در کشورهای اروپایی و آمریکایی دارد. این سیاست روشی غیر خشن برای فشار بر سیاست های ظالمانه اسرائیل و حمایت از حقوق مظلومان فلسطینی است.
این سیاست درست، باید به درستی اجرا شود. متاسفانه به دلیل اجرای نادرست، این سیاست در معرض نارضایتی و فرسودگی قرار گرفته است. این فرسودگی در دراز مدت به تعطیلی این سیاست و تسلیم در برابر طرف های غربی خواهد انجامید. برای اجرای درست این سیاست چند عامل نقش مهمی بازی می کنند. اولین عامل توجه به ورزشکار و انتخاب آزاد وی برای همراهی با این سیاست است. این امر از طريق احترام به ورزشکار و ارائه بستههای تشویقی مناسب قابل پیگیری است. ثانیا موفقیت سیاست تحریم ورزشی اسرائیل در گرو گره خوردن این سیاست به تلاشهای بین المللی موجود در این زمینه است، پیگیری یکجانبه این سیاست بیش از آنکه موجب تحریم ورزشی اسرائیل شود به تحریم ورزشی ایران منجر خواهد شد. امکان و ظرفیت همراهی و هماهنگی کشورها و طرفهای بین المللی متعددی با این سیاست وجود دارد. برای این کار به نگاهی مثبت و دیپلماسی ورزشی فعالی نیاز است که قابلیت کار کردن و همکاری با طرف های بین المللی مختلف را داشته باشد، ظاهرا هیچ تلاش جدی برای استفاده از ظرفیتهای موجود صورت نگرفته است. طرفهای غربی و فدراسیون های ورزشی بینالمللی میتوانند بر یک یا دو کشور به بهانه تحریم ورزشی اسرائیل فشار وارد آورند اما قادر نیستند آن را به تعداد قابل توجهی از کشورها، حتی به ۱۰ کشور، تحمیل کنند.
نویسنده پیشتر طی مقاله ای با عنوان تحریم ورزشی اسرائیل: سیاست ایرانی و فرصت های جهانی ضمن برشمردن اساس ملی، اسلامی و انسانی سیاست تحریم ورزشی اسرائیل، متذکر شده بود: این واقعه تلخ نه اولین چالش سیاست تحریم ورزشی اسرائیل است و نه آخرین آن خواهد بود، سابقه این مساله نشان می دهد چالش های مربوطه روز به روز ابعاد بزرگتری در ورزش کشور می یابد. از سوی دیگر فشارهای بین المللی و غربی برای در هم شکستن سیاست ورزشی کشورمان به طور فزاینده ای در حال افزایش است. ادامه این روند آینده سیاست اصولی تحریم ورزشی اسرائیل را با ابهامات جدی روبه رو می سازد. انفعال در برابر این تحولات به منزله قبول شکست در برابر فشارهای ظالمانه و فریبکارانه بین المللی است. در مقابل اتخاذ موضعی فعال در برابر این موضوع که به ظرفیت های بزرگ ملی، اسلامی و بین المللی آن نظر داشته باشد می تواند افق این سیاست را روشن نماید.