“سیاست کلی ما این است که خواهران و برادران باید تکتکشان بدانند که ضمن اینکه در اسلام مرزها به آن صورت متداول معنا ندارد و کلیه مسلمانان جزو امت واحده محسوب میشوند ولی این بدان معنا نیست که وقتی مسلمانان در قسمتی از کرهی زمین مورد هجوم واقع شدند باید جبهه را خالی بگذارند و به کشورهای دیگر اسلامی پناهنده شوند. گرچه ما قبول داریم که هماکنون افغانیها در خانهی برادران خود هستند. ولی میدانیم که خانهی برادر آدم خانهی خود آدم نیست. بنابراین آنها هرگز نباید فراموش کنند که روزی باید به خانهشان برگردند و باید برای آزاد کردن خانهی خود دائماً تلاش کنند. ما به امید روزی هستیم که آخرین افغانی به خانهی خود بازگردد.”
نصر اصفهانی از این مصاحبه برداشتی نمادین میکند و نام کتاب خود را از آن الهام میگیرد. او مسئلهی حضور ۴۰ سالهی مهاجران افغانستانی را این میداند که تداوم حضور پناهندگان و مهاجران بهعنوان اتباع خارجی در شرایطی که اغلب قوانین و سیاستها در ایران بهمنظور ترغیب آنها به بازگشت طراحیشده در گذر زمان به شکلگیری جمعیتی از شهروندان در کشور منجر شده است که در قیاس با ایرانیان از حقوق کمتری برخوردارند. گروهی از «اتباع بیگانه» که به سبب برخوردار نبودن از حق زندگی دائمی در کشور تنها بهعنوان کارگر سادهی خارجی به رسمیت شناخته میشوند و امکان ارتقای اجتماعی آنها به سبب موانع قانونی مختلف محدود است.
طرح جلد کتاب نیز تابلوی «مسکن برای مهاجران» اثر جیکاب لارنس است که به مسئلهی اسکان مهاجران در جامعهی جدید و پذیرش آنها میپردازد. طرح جلدی که شاید در نگاه اول جذاب نباشد، اما بهشدت با عنوان و متن کتاب هماهنگ است.
” ادغام اجتماعی خود دارای ابعاد مختلف شامل ادغام ساختاری، ادغام فرهنگی، ادغام تعاملی و ادغام هویتی است.
ادغام ساختاری به معنای دسترسی مهاجران به فرصتهای زندگی باربر در جامعه و امکان استفاده از خدمات و امکانات در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی است… در اعطای حقوق و امکانات به پناهندگان و مهاجران افغانستانی همواره اصل بازگشت مد نظر بوده و در چهارچوب این اصل کلی دولت تلاش کرده است که تا حد امکان مانع از وابستگی آنها به جامعهی ایران شود… ایجاد محدود در ادغام ساختاری حتی میتواند بر سایر ابعاد ادغام نیز اثرگذار باشد. زیرا مثلاً به رسمیت نشناختن جوانان نسل دوم مهاجران و پناهندگان افغانستانی میتواند مانع از ادغام هویتی آنها در جامعهی ایران شود و یا قوانین محدودکنندهی ازدواج همچون سدی نفوذناپذیر در برابر ادغام تعاملی و پیوند جامعهی مهاجر با ساکنان محلی عمل خواهد کرد.” ص ۷۱ و ۷۲ از کتاب
نصر اصفهانی در بخش سوم از کتابش به ارائهی مطالعات میدانی خود در مورد تجربهی زیستهی مهاجران افغانستانی در ایران میپردازد. او برای این کار با ۷۴ مهاجر افغانستانی حاضر در ایران مصاحبهی عمیق داشته و صحبتهای آنان را همراه با تجزیهوتحلیل در فصلهای ششم تا هشتم کتاب آورده است. این فصل از کتاب آینهای است از بخش دوم کتاب که بهمرور سیاستگذاری ۴۰سالهی حاکمیت در قبال مهاجران افغانستانی پرداخته بود.
«آنچه در سه فصل پیش گفته شد را شاید بتوان چنین خلاصه کرد: خواسته اصلی پناهندگان و مهاجران افغانستانی که سالها در ایران زندگی میکنند این است که دولت و ملت ایران آنان را همچون شهروندانی برابر با سایر ایرانیان به رسمیت بشناسند. حالآنکه سیاستها و قوانین ایران بر اساس اصل به رسمیت نشناختن آنان بنا شدهاند.» ص ۳۱۷
او در ادامهی فصل سعی میکند به شناسایی نیروهای اجتماعیای بپردازد که مانع از ادغام افغانستانیها (بهخصوص نسل و دوم و سوم و چهارم) در جامعهی ایران میشوند:
«چه موانعی بر سر راه است که مهاجران افغانستان با بیشترین شباهتهای فرهنگی امکان عضویت رسمی در جامعهی ایران را به دست نمیآورند و کماکان بهعنوان گروهی متفاوت با جامعهی ایران و ادغام ناپذیر و در موقعیت اجتماعی فروتر نگهداشته میشوند؟» ص ۳۳۳
آرش نصر اصفهانی، سه نیروی اجتماعی مؤثر در وضعیت موجود را کارگران ایرانی، کارفرمایان ایرانی و دولت میداند. کارگران ایرانی از حضور مهاجران بهعنوان رقیب ناراضیاند و از دولت میخواهند که یا آنها را از کشور اخراج کند. کارفرمایان وضعیت موجود را به نفع خود میدانند. آنها به سبب موانع قانونی مهاجران افغانستانی را با قیمت کمتر به کار میگیرند. اگر این مهاجران از کشور اخراج شوند هزینههای تولید برای کارفرمایان افزایش مییابد. دولت سعی میکند بین این دو نیرو تعادل برقرار کند. از یکسو شرایط زندگی را برای مهاجران افغانستانی سخت میکند تا نظر قشر کارگر ایرانی را جلب کند. از سویی دیگر همهی این مهاجران را کشور اخراج نمیکند تا نظر کارفرمایان را هم جلب کند.
آرش نصر اصفهانی از وجود یک ایدئولوژی نژادپرستانهی ضدافغانستانی در ایران هم سخن به میان میآورد و میگوید که این ایدئولوژی باعث تقویت شرایط قفلشدگی حال حاضر میشود. او ساحتهای این ایدئولوژی را در فرهنگ روزمرهی مردم ایران، گفتههای مقامات دولتی و بازنمایی رسانههای ایران پیگیری میکند. در انتهای این فصل او هشدار میدهد که ادامهی چنین تعادلی در ایران با حضور نسلهای بعدی مهاجران افغانستانی اصلاً به صلاح جامعه نخواهد بود و مطمئناً ادامهی این سیاستها و این تعادل برای جامعهی ایران تبعات جبرانناپذیری خواهد داشت.
کتاب «در خانهی برادر، پناهندگان افغانستانی در ایران» در ۴۰۳ صفحه توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رسیده است. قیمت این کتاب ۲۰هزار تومان است و برای تهیهی آن میتوان به آدرس زیر مراجعه کرد:
تهران- پایینتر از میدان ولیعصر- خیابان دمشق- شماره ۹- پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات- تلفن: ۰۲۱۸۸۹۰۲۲۱۳