۱۳۹۷/۱۱/۰۷
۲:۱۵ ب٫ظ

سید هاشم الموسوی سخنگوی جنبش النجباء از علت علاقه مردم عراق به سردار قاسم سلیمانی می‌گوید.

علت علاقه مردم عراق به سردار سلیمانی

به گزارش الأمه:

«مقاومت اسلامی نُجَباء» گروهی اسلامی ــ جهادی و مرکز آن در عراق است که به اصول اسلامی و ارزش‌های آن باور داشته و معتقد به حاکمیت مطلق اسلام بوده و با هدف دفاع از تمامیت ارضی، صیانت از حرم‌های اهل‌بیت(ع) و حفاظت از حریم مردم مظلوم عراق و بعدها سوریه تشکیل شده است. نام این گروه از "خطبه حضرت زینب کبری(س) در شام" الهام گرفته شده است: «...ألا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النُجَباء بحزب الشیطان الطلقاء...».

نُجَباء در سال 2004 میلادی گروه مقاومت ساده‌ای بود که سال‌ها قبل با شمار محدودی از نخبگان انقلابی آغاز به کار کرد تا اینکه گسترش یافت و اکنون ده‌ها هزار رزمنده را در مناطق مختلف عراق تحت فرمان قرار داده است. این گروه مقاومت اسلامی در همۀ زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، رسانه‌ای و سیاسی نیز فعالیت دارد. دبیرکل نُجَباء، حجت‌الاسلام والمسلمین «اکرم الکعبی» است که پس از مسئولیت‌های متعدد جهادی، تشکیلات نظامی دیگری به‌نام نُجَباء را با جذب رزمندگان شجاع و دلیر عراقی ــ که سال‌های سال، قبل و بعد از سقوط «صدام حسین» دیکتاتور معدوم، سوابق جهادی فراوانی از خود به‌نمایش گذاشته بودند ــ تأسیس کرد. نام کامل این تشکّل «حرکة حزب الله النُجَباء» است که در اکثر رسانه‌های انگلیسی‌زبان دنیا به Hezbollah Al-Nujaba شهرت یافته است.

سید هاشم الموسوی، سخنگوی جنبش النجباء چندی پیش در باشگاه خبرنگاران پویا حضور یافت و ضمن بازدید از این مجموعه خبری به سؤالات خبرنگاران این مجموعه پاسخ گفت. بخش اول این گفت‌و‌گو را در اینجا بخوانید و بخش دوم این گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید:

*جنبش النجباء پس از شکست تروریست های داعش در عرصه فرهنگی چه فعالیت‌هایی را در شهرهای عراق به‌ویژه آنهایی که از چنگ تکفیری‌ها آزاد شده‌اند، انجام می‌دهد؟

اولاً ما مؤسسه‌ها و نهادهای فرهنگی و فکری و مراکزی در این زمینه داریم که در آن، کادر و نخبگان ما مورد آموزش و تعلیم و تربیت قرار می‌گیرند، همچنین نهادهای رسانه‌ای و دینی کنار مرکز حوزه و همچنین مرکز امام خمینی(ره) در عراق داریم. به‌علاوه یک شبکه ماهواره‌ای نیز داریم و در عرصه‌های دیگر رسانه‌ای نیز فعالیت می‌کنیم. از سوی دیگر مساجدی نیز در اختیار داریم که در آن برنامه‌هایی اجرایی می‌گردد و این مساجد منفعل و ساکت نیست بلکه مساجد جامع هستند که در آن علاوه بر آموزش قرآن، دروس و کنفرانس‌ها و نشست‌هایی نیز داخل این مساجد برگزار می‌شود تا تفکر جامعه تغییر و رشد یابد. این افکار معمولاً خالی از آگاهی، و ناپخته هستند. ما روابطی مستحکم با مؤسسات دینی و اجتماعی و فکری و رسانه‌ای و سیاسی داریم، زیرا معتقدیم این‌گونه روابط و فعالیت‌ها و برنامه‌هاست که موجب می‌شود مسئولیت‌ها را به‌عهده گیریم و به مردم خدمت کنیم تا مانع از انحراف جامعه شویم. همچنین جامعه را از ارتش‌های اینترنتی که از طریق شبکه‌های اجتماعی و اخباررسانه‌ای اهداف خاصی را دنبال می‌کنند، حفظ نماییم.

فرهنگ و فکر ما اعتدال و دوری از فرقه‌گرایی است

ما درصدد حفظ مبنای فکری و فرهنگی برای این امت از هر طریق و وسیله‌ای هستیم. فرهنگ و فکر ما اعتدال و دوری از فرقه‌گرایی از هرنوعی است و در برابر دعوت‌کنندگان به فرقه‌گرایی نیز می‌ایستیم. ما با نژادپرستی و قومیت گرایی نیز مخالفیم و تلاش می‌کنیم تا نقش انسانی را احیاء کنیم، زیرا اسلام اساس انسانیت است و اسلام دین انسانیت است، این در حالی است که کشورهای غربی و حتی کشورهایی که با رژیم صهیونیستی روابط خود را عادی‌سازی می‌کنند، امروز درصدد تخریب چهره اسلام از طریق حمایت از برخی گروه‌های تروریستی و جنایتکاری هستند که با نام اسلام قتل و کشتار می‌کنند. هدف اصلی آن‌ها نیز فقط شیعه و سنی نیست بلکه به‌دنبال هدف قرار دادن دین اسلام هستند. همان‌گونه که امروز می‌شنوید، در جهان به حرکت و جایگاه نبی اکرم(ص) با رسم کاریکاتور و ساخت فیلم‌های موهن تعدی می‌شود. برخی را نیز برای تکفیر اسلام دعوت می‌کنند. ما می‌گوییم که اسلامی استکباری وجود دارد که آمریکا آن را ترویج می‌کند و در برابر آن نیز اسلام ناب محمدی(ص) وجود دارد که حقوق کودک، زن، گیاهان و... را رعایت می‌کند.

اسلام دین امنیت است نه دین قتل و کشتار و تعدی. این بخشی از فرهنگ خارجی ما می‌باشد که نسبت به وضعیت جهان اسلام اهتمام و توجه داشته باشیم، حتی در حوزه جهان غرب نیز ما ابراز تأسف می‌کنیم وقتی عملیاتی تروریستی در اروپا رخ می‌دهد و آن را محکوم می‌کنیم، زیرا با هدف قرار گرفتن انسان توسط تروریست‌ها مخالفیم و دین و مذهب برای ما اولویت نیست. زمانی به دولت‌های اروپایی می‌گفتیم که "ثمره حمایت از تروریست‌ها را خواهید چید و نتیجه آن به خود شما بازمی‌گردد". امروز مشاهده می‌کنیم که برخی اوقات عملیات‌های تروریستی در کشورهای اروپایی رخ می‌دهد و این به‌خاطر سیاست‌های این دولت‌ها بود که کشتار را برایشان به‌همراه داشته است.

بخشی از فرهنگ ما نیز توجه به ابعاد فکری و تاریخی است، زیرا ما معتقدیم که محافظت از میراث فرهنگی، کاری مهم برای آشنایی نسل‌های مختلف با تاریخ عظیم کشور است. ما کتاب‌هایی را در این زمینه داریم که منتشر کرده‌ایم و داخل جنبش النجباء نیز برنامه هفتگی داریم که مسائل سیاسی را در آن توضیح می‌دهیم، به همین دلیل بر این باوریم که اقدامات فرهنگی و رسانه‌ای ما در همین حد باقی نمی‌ماند و آمادگی کامل داریم با دیگر نهادها و مؤسسات فرهنگی به‌ویژه در ایران تعامل کنیم تا از تجربه آنها در زمینه مستندسازی برای شهدا و آثار آنها و همچنین در زمینه آثار فلسفی مانند کتب علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کنیم.

حتی در بعد ادبی نیز از آثار مرحوم علی شریعتی استفاده کنیم. ما خاطرات بسیاری از شهدا و رزمندگان در اختیار داریم و نیاز شدیدی داریم که مؤسسه‌ها و نهادهایی در این زمینه با ما تبادل اطلاعات کنند. دست ما برای همکاری در زمینه فکری و فرهنگی جهان اسلام دراز است و قلباً از آن استقبال می‌کنیم.

*دشمنان برنامه‌ها و فعالیت‌های گسترده‌ای برای ایجاد شکاف و تفرقه میان کشورهای محور مقاومت دارند، به‌نظر شما برای خنثی کردن این نقشه‌ها به‌ویژه در حوزه رسانه‌ای چه باید کرد؟

طبیعتاً ما در وهله نخست انگلیس را در این زمینه متهم می‌کنیم، زیرا شبکه‌های رسانه‌ای و خبری را در این خصوص ایجاد و حمایت می‌کند تا بدین صورت از جریان وهابیت و برخی افرادی که خود را منتسب به جریان شیعی می‌کنند، پشتیبانی کند. ما معتقدیم که این دو جریان، هر دو وابسته به استعمار و استکبار جهانی هستند و انگلیس به‌دنبال ایجاد خلال و شکاف در جامعه اسلامی است. امروز جامعه باید به‌اندازه توان خود مسئولیتش را به‌عهده گیرد و به این سخنرانی‌ها از سوی این جریانات توجهی نکند، زیرا مردم و ملت‌ها شیعه و سنی را اولویت قرار نمی‌دهند و کنار هم زیر سایه و نام اسلام زندگی می‌کنند. جریان رسانه‌ای آمریکا و غربی و عربی نیز اهتمام و همت و توجه خود را در خصوص نخبگان قرار داده است و در جهان کنونی کسی به این موضوع توجهی ندارد و رسانه را در مرحله آخر رده‌بندی ابزارها و انواع جنگ قرار می‌دهند. من سؤال مهمی را مطرح می‌کنم؛ آمریکا هر جنگی که علیه کشوری دیگر به‌راه انداخت، در افغانستان، در عراق و یا ویتنام سالانه حدود 300 فیلم در این زمینه‌ها تولید کرد، آیا کشورهای عربی قادر به تولید فقط چند عدد انگشت‌شمار فیلم در این زمینه‌ها هستند؟ یا در این زمینه فکر و ایده وجود ندارد و یا اینکه افراد فعال و تولیدکننده فیلم موجود نیست؟

باید خطاب و سخن خود را متمدنانه ارائه دهیم

ما نیاز داریم که فیلم‌های سینمایی یا مستند و یا سریال در این خصوص تولید کنیم و باید خطاب و سخن خود را متمدنانه ارائه دهیم. لازم است این سخن و خطاب را در مرحله و سطح مقابله و مواجهه رشد دهیم و آن را در حد خودمان و افکارمان محدود نکنیم. اگر این رسانه و افکار در سطح مواجهه و مقابله قرار گیرند، ما در سطح عالی و قله قرار خواهیم گرفت.

من مثالی ساده در این خصوص بیان می‌کنم؛ آمریکا به‌دروغ از مواد شیمیایی در سوریه سخن گفت و متخصصان و دوربین و... را به منطقه آورد و کنار آن نیز اتاق اطلاعات تشکیل داد تا بتواند موضوع را مدیریت کند. همچنین در سطح رسانه‌ای نیز برای تغییر افکار عمومی، فعالیت رسانه‌ای کرد تا بدین صورت بمباران سوریه را توجیه کند. آیا نزد ما کاری برای مقابله با آن در عرصه رسانه‌ای شکل گرفت؟ ما در عرصه عربی از ضعف شدیدی در این خصوص رنج می‌بریم. صریحاً اعلام می‌کنم که الآن وقتی درگیری‌هایی در مرز نوار غزه و سرزمین‌های اشغالی و یا در مرز لبنان با اراضی اشغالی رخ می‌دهد، مجری یا خبرنگار در تلویزیون می‌گوید حمله به اسرائیل. کلمه «اسرائیل» در حقیقت به وجود کشوری به همین نام مشروعیت می‌دهد و سرزمینی به‌نام اسرائیل وجود دارد. ما از جایی که خودمان حس نمی‌کنیم، وجود اسرائیل را تبلیغ می‌نماییم، بنابراین باید در ابزارهای فکری و رسانه‌ای خود، در این خصوص مراقبت کنیم؛ کلمه‌ای به‌نام تل‌آویو وجود ندارد و باید اراضی اشغالی فلسطین بگوییم. وقتی از تل‌آویو سخن می‌گوییم، یعنی دولت و کشوری وجود دارد. ما باید به‌جای اراضی اسرائیلی، اراضی اشغالی فلسطینی بگوییم.

باید همه کسانی که این رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی را مدیریت می‌کنند، بدانند نباید دولت و کشوری به‌نام اسرائیل را تبلیغ کنند. کشور اسرائیل خیالی و خرافی است و وجود ندارد. اسرائیل عبارت از گروه‌های تروریستی است که سرزمینی را با خشونت و قدرت اشغال کرده‌اند. آنها در ابتدا از سوی غربی‌ها و اکنون توسط عرب‌ها حمایت می‌شوند. زمانی که نتانیاهو به عمان و یا بحرین می‌رود و یا درصدد رفتن به عربستان سعودی است، این عادی‌سازی روابط بخشی از به‌رسمیت شناختن اسرائیل است. ما این موضوع را رد می‌کنیم. زمانی که دولت آمریکا سفارت خود را به قدس منتقل کرد، این در واقع به‌رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی بود.

ما به‌عنوان جنبش چیزی به‌عنوان خاورمیانه را به‌رسمیت نمی‌شناسیم بلکه وطن عربی درست است، زیرا اگر خاورمیانه بگوییم، این کلمه را سفارت و وزارت خارجه آمریکا برای حفاظت از وجود اسرائیل گسترش داد و ترویج کرد. بنابراین باید محور مقاومت در عرصه رسانه‌ای این اصطلاحات و مفاهیم را اصلاح کند تا برخی چیزها را خودمان صادر و ترویج نکنیم. آنها هر روز وقتی اخباری مبنی بر درگیری‌ها یا حضور اسرائیلی‌ها در مرز با لبنان یا فلسطین را منتقل می‌کنند، این موضوع غیرممکن است.

باید این اراضی را همانند سال 48 میلادی نامگذاری کنیم و حقی برای اسرائیل قائل نباشیم. تغییر شهرها و امکان فلسطین در حقیقت پایان دادن به میراث فلسطین و وجود آن و حقانیت آنها در بازگشت به سرزمینشان است. نباید راهکار دودولت را به‌رسمیت شناخت و به رژیم نامشروع صهیونیستی مشروعیت داد.

جنایت تروریست‌های داعشی شبیه جنایت‌های بنی‌امیه است

*در بخش پایانی لطفاً خاطرات عینی خود از شهدا به‌ویژه شهدای مدافع حرم ایرانی در مبارزه با داعش و همچنین جنایت‌های تروریست‌های داعش در عراق و سوریه را بیان کنید.

اولاً در خصوص جنایت‌های تروریست‌های تکفیری وهابی داعش که به‌خاطر آن عرق شرم بر پیشانی انسان می‌نشیند، شبیه جنایت‌های بنی‌امیه است. زمانی که داعش با اعتقادات منحرف خود با ما می‌جنگید، ما بر این باور بودیم که حماسه کربلا تکرار می‌شود؛ در گذشته شنیده بودیم که حرمله، طفل شیرخوار را هدف تیر خود قرار داد و یا شمر اقدام به قتل و بریدن سر امام حسین علیه السلام کرد. امروز وقتی جنایت‌های داعش در کشتار مردم و تکه تکه کردن آنها و بریدن سر مردم و ذبح اطفال و تعرض به زنان را می‌شنویم، ذهن بشری تحمل آن را ندارد.

عناصر داعش به هیچ وجه ذره‌ای از انسانیت را نداشتند و از حیوانات نیز پست‌تر بودند. من وقتی می‌شنیدم که چگونه داعشی‌ها افراد زنده را آتش می‌زدند یا آنها را در قفس می‌گذاشتند و می‌سوزاندند و یا اینکه برای سرگرمی مردم را می‌کشتند و حتی به جنازه‌های آنها نیز رحم نمی‌کردند، چگونه آنها سرها را می‌بریدند، همه اینها نشان می‌دهند که این اقدامات داعشی‌ها به تاریخ سیاه این جریان بازمی‌گردد. کاری که آنها کردند قبل از خلقت ما نیز در واقعه کربلا رخ داده بود و به زن یا پیرمرد یا طفل شیرخوار رحم نکردند. آنها حتی به قبر حجربن عدی از صحابه پیامبر(ص) نیز رحم نکردند، چرا؟ زیرا با حکومت معاویةبن ابی‌سفیان مخالف بود. اینها نماینده اسلام و دین نیستند بلکه داعش تربیت‌شده اسرائیل بود. شما امروز می‌بینید جهان اسلام درگیر آشوب و ویرانی است اما اسرائیل در امنیت و سلامت به‌سر می‌برد. چرا تروریستها به‌سوی اسرائیل نمی‌رفتند؟ چرا وزیر اسرائیلی می‌گوید "ما با دوستان خود و جبهه النصره توافق کرده‌ایم که گلوله‌ای سمت ما شلیک نکنند"؟

امروز آنچه در یمن رخ می‌دهد و در صعده چگونه زنان و کودکان را در بازار و مدارس و... به‌قتل می‌رسانند و جنازه‌های آنها تکه‌تکه می‌شود. در واقع سعودی‌ها تفکر داعشی دارند و جبهه النصره حقیقی به تفکر وهابیت وابسته است. تفکر وهابیت باید تعطیل شود، زیرا از آن استفاده سیاسی و حکومتی می‌شود و آمریکا نمی‌خواهد علمای اسلامی، تفکر وهابیت را تکفیر کنند، زیرا این تفکر برای آمریکایی‌ها پروژه‌ای محسوب می‌شود برای آسیب رساندن به مسلمانان، بنابراین ما نیاز مبرمی داریم تا این کشورها و دولت‌ها و مؤسسه‌های رسانه‌ای توافقی بین‌المللی حتی در شورای امنیت و یا سازمان ملل امضا کنند مبنی بر اینکه تفکر وهابیت تفکری خطرناک و جنایتکارانه است و باید حامیان و رهبران و نهادهای آن تعطیل شوند. تفکر وهابیت حتی برای خود آمریکا و جامعه اروپا و جوامع انسانی خطرناک است، زیرا درصدد جنایت و کشتار است و زمانی که از عوامل انتحاری سؤال می‌شود "چرا به‌سوی ما آمدی؟" پاسخ می‌دهد "به‌دلیل فتواهای صادرشده توسط مفتی سعودی".

 

از سوی دیگر مشاهده می‌کنیم که حضرت امام سید علی خامنه‌ای فتوایی در حرمت توهین به صحابه و حضرت عایشه ام‌المؤمنین صادر می‌کنند تا بدین صورت جهان اسلام را از طریق مجمع تقریب مذاهب متحد کنند. امروز شیخ اراکی دبیر مجمع تقریب وقتی سخن از وحدت می‌گویند و نشست‌ها و کنفرانس‌هایی برای معرفی اسلام معتدل و همکاری میان مسلمانان برگزار می‌کنند، در جهان اسلام مؤثر است. ما معتقدیم که تفکر وهابیت مانند غده سرطانی میان جامع اسلامی است و باید آن را ریشه‌کن کرد تا امت اسلامی به این درد مبتلا نشود. من بر این باورم که ما امروز باید این تصویر را محو کنیم.

باید فرقه‌گرایی و نژادپرستی و قومیت‌گرایی و تعصب‌گرایی را از بین برد

آنچه علیه ایزدی‌ها در عراق رخ داد، نشانگر توحش و فکر انحرافی برای امت اسلامی است. ما در عراق کاری به شیعه و سنی و ایزدی‌ها نداریم بلکه مهم حفظ انسانیت است و ما برای انسانیت و نه چیز دیگری می‌جنگیم. باید فرقه‌گرایی و نژادپرستی و قومیت‌گرایی و تعصب‌گرایی را از بین برد. ما اکنون در آمریکا شاهد درگیری میان سفید و سیاه هستیم که این جرم و خلاف سیاست‌های بین المللی است، چگونه بپذیریم کسی میان خود ما بر طبل سنی و شیعه بکوبد؟ ما مسلمانان و مسیحیان و دیگر ادیان در جهان خواهان زندگی مسالمت‌آمیز و در امنیت هستیم و تنها راه ما تحریم و جرم تلقی کردن این فکر انحرافی است.

من زمانی که با برادرانم در جمهوری اسلامی بودم، بدون مبالغه عرض می‌کنم از آنها تواضع و شجاعت دیدم، مثلاً در زمان درگیری‌ها، برادران ایرانی ما که جزء مستشاران عملیات بودند، به‌گونه‌ای رفتار می‌کردند که انگار فردی عادی هستند و میان نیروها بودند و من خودم این را با چشمانم دیدم. در برهه‌ای از یکی از این مستشاران درباره سختی نبرد و شهدا و مجروحان خود پرسیدم. او دارای قلبی ثابت و آرام و عزمی راسخ بود و به من گفت نبرد ادامه دارد و همین خون‌ها هستند که پیروزی‌ها را در پی خواهند داشت. او لحظه‌ای استراحت نکرد و زمانی که عملیات تمام شد، باز هم استراحت نمی‌کرد و برای عملیات‌های بعدی آماده می‌شد. ما نیز مسئول محافظت از آن مستشار بودیم تا آسیبی به وی نرسد، زیرا باید از چنین مستشارانی محافظت کرد اما دیدم که آن فرمانده جلوتر از ما قرار داشت و فقط در اتاق عملیات نمی‌نشست بلکه در خط مقدم حضور داشت. همین نیز موجب تعجب جهانیان بود که فرمانده ایرانی در خط مقدم است.

 

هریک از مستشاران ایرانی خود مکتب و مدرسه‌ای برای یادگیری بود

به همین دلیل نیز تعداد زیادی از آنها شهید و مجروح شدند، چرا؟ زیرا ترس و هراس نداشتند. در یکی از عملیات‌ها از یکی از این مستشاران پرسیدم ممکن است شدت جنگ، نماز را به‌تأخیر اندازد اما دیدم شتابان نمازش را اقامه کرد و آثار رضایت در چهره‌اش وجود داشت، سؤال کردم "آرزوی تو چیست؟"، گفت "من می‌خواهم در راه اسلام و مقدسات شهید شوم". این معنویات به‌روی ما نیز اثر گذاشت و مردم عراق و جریان‌های مقاومت اسلامی عراق از مستشاران ایرانی تأثیرات گسترده‌ای پذیرفتند.

علت علاقه مردم عراق به سردار سلیمانی

معتقدم که هریک از این مستشاران خود مکتب و مدرسه‌ای برای یادگیری بود. من تجربه‌ای درباره جمهوری اسلامی از سال‌ها پیش دارم؛ زمانی که با این مستشاران نشست و جلسه داشتم، تا این لحظه عاجز از بیان و نوشتن آنچه دیدم هستم. دیدار من با آنها مانند دیدار فرزند با پدر بود و ما را از بالا به پایین نگاه نمی‌کردند. با ما به‌عنوان بخش جدانشدنی از خودشان رفتار می‌کردند. هنوز نیز مردم عراق حاج قاسم سلیمانی را به‌دلیل تواضع و اخلاصش دوست دارند و همدیگر را از هم می‌دانند.

 

منبع: تسنیم