نادر طالبزاده گفت: در اولین سالگرد جنگ بوسنی، سه قسمت «خنجر و شقایق» تدوین و آماده شده بود و بقیه قسمتها در حال تدوین و صداگذاری بود. وقتی سه قسمت پخش شد، در کمال ناباوری صدای آوینی حذف شد. این ماجرا حدود یک سال قبل از شهادت آوینی (در سال ۱۳۷۲) رخ داد، با این حال آوینی چندان شن
ماجرای سانسور صدای آوینی در تلویزیون
به گزارش الأمه:
بخشی از برنامه تلویزیونی شب گذشته «نقد سینما» به بیست و چهارمین سال نسلکشی سِربرنیتسا (قتلعام هزاران مسلمان بوسنیایی توسط صربها) اختصاص داشت. در این برنامه، نادر طالبزاده کارگردان مستند «خنجر و شقایق) پیرامون جنگ بوسنی در آینه سینما گفتوگو کرد و از اولین فعالیت بینالمللی جمهوری اسلامی ایران در حوزه «مستند بحران» سخن گفت.
طالبزاده در ابتدا به پیشینه شکلگیری ایده رفتن به بوسنی برای ساخت مستند «خنجر و شقایق » اشاره کرد و گفت: مجموعه مستندی به نام ۲۵ با موضوع فروپاشی آمریکا برای حوزه هنری (به ریاست آقای زم) کار کردم و طی آن، به پدیده ظهور بیخانمانها (به دلیل برونسپاری تولیدات شرکتهای بینالمللی آمریکایی بعد از دهه ۸۰) پرداخته شد. این مجموعه، فاقد متن بود اما حاوی مصاحبههای مختلفی با افراد بیخانمان ـ از گیتاریست تا کشیش کلیسا ـ بود، حتی به نفوذ وهابیت در آمریکا هم میپرداخت.
وی افزود: بعد از مجموعه ۲۵ قرار شد گروهی از ایران به سرپرستی آیتالله جنتی به بوسنی برویم. شهید آوینی پیشنهاد کرد که ما به این سفر برویم. در این سفر من با رضا برجی (عکاس) و محمد صدری (فیلمبردار) همراه بودم. تقریباً یک ماه آنجا بودیم. البته قرار نبود اینقدر طول بکشد اما در میان سفر اتفاق دیگری افتاد. پیشنهاد شد به داخل محاصره گراژده (شهری در جنوب بوسنی) برویم که ریسک زیادی داشت. به ما گفتند احتمال اینکه به کمین بخورید، وجود دارد. ولی ما قبول کردیم و حاصل آن تبدیل به «خنجر و شقایق» شد و پس از تدوین شدن هر قسمت، شهید آوینی با حس و حال خودش متنی را برای آن مینوشت.
این فعال رسانهای ادامه داد: پیشمتن که نوشته میشد خیلی از اوقات مرتضی آن را عوض میکرد؛ متنهایی که در لحظه نوشته میشد. متنهایی که بیزمان و مکان بود و در موقع خواندن متن بارها پیش میآمد مرتضی متأثر میشد و گریه میکرد و ضبط را متوقف میکرد. با اینکه متن نوشته خودش بود، بعد صداگذاری و توسط محمدعلی فارسی تدوین میشد.
طالبزاده تأکید کرد: ما تنها خبرنگارهایی نبودیم که به بوسنی رفتیم اما تنها گروهی که وارد محاصره گراژده شدند، ما بودیم و بعدها خیابانی در این شهر به بلوار ایرانیها معروف شد. رضا برجی به خاطر آسیبی که زانویش در جنگ دیده بود، به گراژده نیامد و در سارایوو ماند. او با اینکه عکاس بود، اما به دلیل خوشصحبتی و روابط عمومی بالا، گاهی خودش تبدیل به سوژه میشد. مثلاً یک صحنهای از آوازخوانی او درباره پیامبر(ص) با تِم افغانستانی داریم که اشک رانندهمان را درآورد، بعدها از آن تصویر با متن مرتضی آوینی استفاده کردیم.
این مستندساز درباره مشاهداتش از گراژده گفت: در این جنگ، هیچکس به بوسنیاییها کمک نمیکردند با اینکه فاصله کمی با وین (مقر سازمان ملل) داشت. در آنجا هیچ کمک یا دارویی نبود، حتی زخمیها را از میان جنگل باید عبور میدادند. مبارزان مسلمان خودشان اسلحه ساخته بودند اما سلاحی نداشتند که بتوانند تانکهای صرب را بزنند تا اینکه آرپیجیهای ایران به دستشان رسید و توانستند تانکها را بزنند و محاصره شهر شکسته شد.
طالبزاده با اشاره به سانسور اخبار گراژده در رسانهها گفت: بعد از ماجرا کسی به این نپرداخت که چه طور محاصره شکسته شد و ۲۰۰ هزار نفر زن و کودک در آنجا تلف نشدند. اما شهردار گراژده در مصاحبهای گفته بود به آقای «رفسنجانی» بگویید که شیرهای نفت را به روی اروپا ببندد تا دنیا بفهمد که چه اتفاقی در اینجا میافتد؛ که این قسمت موقع پخش از تلویزیون ایران حذف شد.
* ماجرای سانسور صدای آوینی در تلویزیون
وی افزود: در اولین سالگرد جنگ بوسنی، سه قسمت «خنجر و شقایق» تدوین و آماده شده بود و بقیه قسمتها در حال تدوین و صداگذاری بود. وقتی سه قسمت پخش شد، در کمال ناباوری صدای آوینی حذف شد. این ماجرا حدود یک سال قبل از شهادت آوینی (در سال ۱۳۷۲) رخ داد، با این حال آوینی چندان شناختهشده نبود. همه شوکه شده بودند.
طالبزاده با بیان اینکه یکی از مسئولان ارشد سازمان صداوسیما از صدای آوینی خوشش نمیآمد، ادامه داد: این ماجرا سبب واکنش و اعتراض وسیع ۳ نویسنده شد و مهدی نصیری سردبیر وقت روزنامه کیهان تصمیم گرفت به این کار (سانسور صدای آوینی) پاسخ بدهد. بنابراین در ۳ شماره کیهان، ۳ نوشته مفصل به قلم نصیری، آوینی و حسین بهزاد منتشر شد. متن آوینی آن قدر تند بود که نصیری باید یک سومش را حذف میکرد. متنهای نصیری و بهزاد خیلی خوب بود و منجر به یک سری نقدها نسبت به عملکرد صداوسیما شد. پخشنشدن صدای آوینی از تلویزیون منجر به اتفاقات خوبی در سازمان شد و حتی به تفحص مجلس از صداوسیما و تغییر مدیریت انجامید.
این مستندساز درباره دیدهنشدن «خنجر و شقایق» توضیح داد: حذف این مستند به دلیل سلیقه یک مدیر سازمان صدا و سینما اتفاق افتاد و بعدها هم خیلی غریب و در ساعتهای کممخاطب پخش شد و کسی متوجه نشد چه چیزی بوده است. در حالی که موضوع بیاهمیتی نبود؛ یک بحران در اروپا بود. تنها اثر مثبتی که داشت این است که ردّی از مرتضی آوینی در این کار است و شاید تنها کار بینالمللی آوینی بود که نظر او نسبت به انقلاب اسلامی در خارج از ایران در وجب به وجب فیلم دیده میشد.
طالبزاده، ترجمهشدن مستندهای اینچنینی و همچنین مستندهای «روایت فتح» را پر اهمیت خواند و افزود: مردم دنیا نیاز دارند نحوه رفتار ما را در جنگ ببینند، چون رفتار آدمها در جنگ بهترین چیز برای شناختنشان است و رفتار آدمها در جنگ با اسیر نشانگر این است که فرهنگشان چیست.
* ضرورت تجهیز مستندسازان یمنی
وی در بخش دیگری از این برنامه تلویزیونی، به اهمیت مستندسازی وقایع کنونی در کشور یمن اشاره کرد و گفت: خیلی مشکل است که بتوان داخل شد اما کاش چند مستندساز و فیلمساز میرفتند، چون از داخل یمن هیچچیزی نداریم. هیچ تلاشی هم نکردهایم که یکجوری مستندساز به داخلش بفرستیم. درباره یمن باید فکر کنیم و استراتژی داشته باشیم. اگر هم نمیتوانیم برویم، باید فیلمسازان یمنی را تجهیز کنیم که بتوانند کار کنند و تصاویری را بیرون بفرستند که تدوین و پخش بشود؛ چون در عرصه جنگ نرم بسیار اهمیت دارد.
این مستندساز ادامه داد: ما درباره سوریه و عراق خوب کار کردیم و مستند سازهای خیلی خوبی در آنجا بودند. شاید مهیجترین صحنه روزگار امروز، یمن باشد، ابعاد عجیبی دارد، اما مغفول مانده است. بیش از ۱۴ میلیون نفر در خطر مرگ بر اثر گرسنگی هستند، در زمان جنگ بوسنی سلاح یا غذای برده میشد اما نسبت به یمن نمیدانیم آیا کمکی میشود یا نه؟
طالبزاده گفت: من فکر میکنم اگر «مرتضی» زنده بود و ماجرای یمن را میدید، چهکار میکرد؟ چه روایتی از این مردم میتوان داشت، چون میگویند یمنیها از حزبالله لبنان هم عجیبتر هستند، چون با کمترین امکانات بیشترین تأثیر را دارند. اخبار خوبی هم از یمن میرسد، پیشرفت و حال خوبشان که حال روحانی و مصمم که آینده را میبینند، دیده میشود.
* اهمیت ساخت مستند به زبان انگلیسی
وی در بخش دیگری از این گفتوگو در اولویتدهی به روایت مستند یا داستانی از وقایع تاریخی گفت: هر دو مهم هستند اما با دراماتیزه کردن، یک موضوع تبدیل به مقولهای دیگر میشود که باید از آن یک تعهد، عشق و بیداری و شعور حاصل شود، مثل «بازمانده» سیفالله داد. اما به نظرم مستند در اولویت است و ما در این عرصهها مستندسازهای خوبی در داخل و خارج ایران داریم اما درباره بحث مقاومت کار داستانی شاخصی نداشتیم.
طالبزاده درباره جدیدترین فعالیتهای خود در عرصه رسانه گفت: مشغول کاری به زبان انگلیسی هستیم، چون آنچه در فضای مجازی است، برای مخاطبان انگلیسیزبان سانسور شده است. ما باید به داخل مخاطبان غربی نفوذ بکنیم.
منبع: فارس