چند سالی است که سفرای برخی کشورهای اروپایی در ایران، شخصا و علنا و بدون تشریفات، فعالیتهای فرهنگی نظیر تبریک اعیاد ملی همچون نوروز، فعالیت به زبان فارسی در شبکههای اجتماعی پرمخاطب، گردشگری در شهرهای مختلف ایران و از این قبیل کارها را دنبال میکنند.
بررسی رقابت میان سفارتخانهها برای نقشآفرینی در زیستبوم فرهنگ و هنر ایران
بیایید لااقل یکی از رقبا باشیم
به گزارش الأمه:
چند سالی است که سفرای برخی کشورهای اروپایی در ایران، شخصا و علنا و بدون تشریفات، فعالیتهای فرهنگی نظیر تبریک اعیاد ملی همچون نوروز، فعالیت به زبان فارسی در شبکههای اجتماعی پرمخاطب، گشتوگذار در موزهها و اماکن فرهنگی و هنری، گردشگری در شهرهای مختلف ایران و از این قبیل کارها را دنبال میکنند. فعالترین آنها را میتوان سفارت انگلستان، آلمان، ایتالیا، سوئیس و البته فرانسه دانست. این مسأله برخلاف روحیه اجنبیستیزی مسبوق به سابقه در میان ایرانیان از یک طرف به ضرورتها و اقتضائات ناشی از برقراری روابط دوجانبه میان دولتها باز میگردد و از سوی دیگر گذشته از اهداف عمومی و همسو میان این کشورها، نوعی رقابت میان آنان برای تسخیر زیستبوم فرهنگی ایران را در راستای سایر اهداف سیاسی و اقتصادی آنان میرساند.
نگاهی به پایگاه اینترنتی رسمی سفارتهای برخی کشورهای فعال فرهنگی در ایران میتواند جالب باشد. اغلب این پایگاهها البته چندان حرفهای و زیبا طراحی نشدهاند و برخلاف ادعاهای سفیران کشورها درباره احترام به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، چندان توجهی به رسمالخط و ادبیات فارسی ندارند و البته بسیاری از آنها صفحهای به زبان فارسی تعبیه نکردهاند.
شفافترین سفارت
با این حال فرانسه که فعالترین کشور اروپایی در ایران محسوب میشود، نسبتاً سایت کاملتری را تدارک دیده است. این پایگاه، بخشی تحت عنوان همکاریهای فرهنگی دارد که در آن به طور مختصر به تاریخچه، اهداف، اولویتها و بسترهای فرهنگی و هنری که فرانسه آنها را دنبال میکند، پرداخته است. این سایت در بخش «اولویتهای بخش همکاری و فعالیت فرهنگی» خود تصریح میکند: «فعالیت سفارت از طریق بخش همکاری و فعالیت فرهنگی، تقویت حضور فرهنگی و اندیشمندانه فرانسه در ایران و حمایت از آفرینش هنری معاصر ایرانی را در چشمانداز دارد» و سپس اهداف این حضور را این طور برمیشمارد:
تقویت حضور فرانسه طی جشنوارههای بزرگ ملی، مخصوصاً جشنواره فجر و گسترش فعالیت فرهنگی در شهرستان.
حمایت از آفرینش هنری نوین ایرانی با کمک به برقراری ارتباط با کنشگران بینالمللی (رزیدنسی، حضور در جشنوارهها، نمایشگاهها و...) و حرفهایسازی محافل فرهنگی (کیوریتورها، مدیران گالری و...)
همراهی با کنشگران فرهنگی برجسته فرانسوی در ایران (لوور، یونیورسیانس، موزه کنفلوانس و...)
طرح برنامههای مشترک میان هنرمندان فرانسوی و ایرانی، مخصوصاً با میسر کردن اقامتهای هنری و کمک به گسترش روابط سازنده و پایدار میان مؤسسات فرهنگی دولتی و خصوصی.
فراهم آوردن اطلاعات و مشاورهها در صحنه فرهنگی فرانسه و ایران.
این پایگاه سپس به تفصیل، بخش کوچکی از فعالیتش را در زمینههای تئاتر، موسیقی، سینما، انتشارات، هنرهای تجسمی، معماری و مباحثه ایدئولوژیک شرح میدهد؛ در زمینه تئاتر از همکاریهای مشترک با گروههای «تکوتک»، «پیرامید»، «لیتکوکس»، «زندگی» و «موسسه فرهنگی فانوس» و همچنین عقد «قرارداد مشارکت میان تئاتر شهر پاریس و تئاتر شهر تهران با هدف ترجمه آثار، تبادل نمایشها و همچنین تخصصها» مینویسد؛ در ادامه «نشر سینمای فرانسه را نیز از اولویتهای سفارت» ذکر میکند و برگزاری «هفته سینمای فرانسه» با موضوع «میراثداران موج نو» (2016)، «کودکان در سینما» و «فیلمسازان زن ایران و فرانسه» (2017) را از جمله این برنامهها میداند. این پایگاه در مورد فعالیتش در حوزه هنرهای تجسمی نیز مینویسد: «سفارت سعی بر گسترش اقامت هنرمندان فرانسوی در ایران، مخصوصاً با همکاری موسسههای کاف، کوشک و پژمان دارد. بنیاد پژمان پس از پذیرایی از نئیل بلوفا (هنرمند) به مدت چندین ماه، در ژانویه 2017 فضای جدید خود را با نام مرکز هنری آرگو که حاصل مرمت یک مکان صنعتی قدیمی است با برگزاری نمایشگاهی از این هنرمند افتتاح کرد که موفقیت بسزایی به حساب میآید. همچنین اخیراً اسمرالدا کوسماتوپولوس، رافائل موریرا و نعیمه پهرت، مهمان رزیدنسی کوشک، وابسته به گالری محسن بودند. با شرکت حدوداً 10 هنرمند فرانسوی در هفتمین دوره جشنواره تادااکس در دسامبر 2017 هنرهای دیجیتال جایگاه رو به رشدی در این تعاملات پیدا میکنند.»
ریشه حاکمیت هنر فرانسوی بر ایران
فقط همین بخش شفاف و اعلامشده پروژههای مشترک میان گروههای ایرانی با سفارت فرانسه برای توضیح میزان اثرگذاری این کشور بر جریانهای هنری و فرهنگی ایران کافی به نظر میرسد. تاریخ سینما و تئاتر ایران به روشنی نشان میدهد که جریان اصلی ادبیات و هنرهای نمایشی در کشور، آنقدر که همراه با هنر فرانسوی نضج و شکل گرفته، هیچگاه به سمت جریان بومی یا حتی رقیب قدرتمند آمریکاییاش حرکت نکرده است. همچنین به جرات میتوان گفت که جریان اصلی در حوزه هنرهای تجسمی در دست گالریداران و کیوریتورهای سرشناسی است که غالباً نزدیک به فرانسه هستند.
رقیب فرانسه در میراث فرهنگی
آلمانیها نیز حدود سه قرن است که بهخصوص در حوزه باستانشناسی و مرمت آثار تاریخی، کمکحال ایران و البته رقیب فرانسه محسوب میشوند. بخش فرهنگی سایت سفارت آلمان مینویسد: «روابط فرهنگی ایران و آلمان آکنده از فعالیت و تبادل فرهنگی گسترده است. هنرمندان و دانشمندان ایرانی در آلمان دارای وجهه بالایی بوده و ارزش اجتماعی زیادی دارند، در عین حال هنرمندان خلاق آلمانی نیز در ایران توجه بسیاری را معطوف خود میکنند.» این پایگاه سپس مهمترین بخش شفاف فعالیتش را تحت عنوان «حفظ میراث فرهنگی در ایران: مرمت گنبد در بازار چهارسوق در تهران» با اشاره به جزئیات توضیح میدهد.
مرموزترین سفارت
یکی دیگر از سفارتهای فعال متعلق به کشور انگلستان است که البته ترجیح داده در پایگاهش، اشارهای به فعالیتهایش نداشته باشد. این پایگاه البته معترف است: «جامعه بزرگی از ایرانیان در بریتانیا زندگی میکند و ایران همچنان مورد توجه ویژه بسیاری در بریتانیاست؛ از جمله اساتید دانشگاهها، هنرمندان و شهروندان عادی.» اما همین زمستان گذشته راب مککایر، سفیر انگلیس در دیدار با علیاصغر مونسان، معاون رییسجمهوری و رییس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری تصریح کرد: «افزایش همکاریها در زمینههای نو از علاقهمندیهای ماست. با توجه به موفقیت ایران در برگزاری موزههای مشترک، انگلیس هم آماده همکاری در این حوزه است چراکه با تعامل در این بخش، همکاریها در سایر زمینهها نیز ارتقا پیدا میکند.» با این حال شاید فقدان شفافیت فعالیتهای این سفارتخانه در حوزه فرهنگ و هنر، یکی از دلایل جنجالی شدن گاه و بیگاه برخی عناصر آن باشد که آخرین نمونه آن در اردیبهشت امسال در مورد ارس امیری، خبری شد.
تغییر موضع از مقاومت به رقابت
ایران هم مانند همه کشورهایی که از بابت ژئوپلیتیک از موقعیت مهمی در جهان برخوردارند، همواره محل رقابت کشورهای صاحبقدرت بر سر تسخیر زیستبوم فرهنگیاش بوده است. رقابت البته فرصت است و نه تهدید اما واقعیتها نشان میدهد که روابط برخی کشورها با ایران، نهتنها محدود به رقابت نیست بلکه محدود به حوزههای شفاف هم نیست و ابعاد پنهان دیگری هم دارد. با این همه اگر خود را به همین مرزهای شفافیت هم محدود کنیم باز هم مسیر اصلی هنر به اعتراف غالب هنرمندان و منتقدان هنری، در دست جریان بومی نیست؛ بنابراین در این فضای رقابتی هر وقت ایران هم چیزی برای عرض اندام داشته، در این میدان، قدرتنمایی کرده و هر وقت مزایای رقابتیاش را از دست داده، محل تاخت و تاز اجنبی واقع شده است. کشورهای اروپایی و آمریکایی خصوصاً فرانسه و ایالات متحده که قدرتهای اول فرهنگی جهان محسوب میشوند، فارغ از تفاوتهای استراتژیک و عملیاتیشان، مادام که کشور میزبان فعال باشد، در وضعیت برابرِ تبادل فرهنگی با او قرار میگیرند اما به محض اینکه میدان رها شود، وضعیت به تهاجم و دستاندازی تغییر میکند.
منبع: روزنامه صبح نو