صحبت درباره جنگ همیشه مشکل است. رضا برجی اما گاهی به سوالات سخت راحت جواب میدهد و گاهی در برابر سوالهای راحت، مقاومت میکند. البته چنین رفتاری خیلی هم از او بعید نیست. بالاخره او رکورددار سفر به مناطق بحرانی و جنگی جهان است و تاکنون به عنوان خبرنگار، عکاس، فیلمبردار و مستندساز در 14جنگ معاصر نظیر جنگ تحمیلی ایران و عراق، کوزوو، جنگهای افغانستان، سودان، قره باغ، چچن، کشمیر، بوسنی و هرزگوین، عراق و آمریکا، لبنان و سومالی حضور داشته است. البته برجی علاوه بر عکاسی، مستندساز جنگی هم هست و انگار سلاحش در زمان جنگ دوربینش بوده تا سندهایی از فجایع بشری را برای نگهداری در تاریخ ارائه کند. یکی از سفرهای برجی، همراهی با نادر طالب زاده و محمد صدری در ساخت مستند «خنجر و شقایق» است. مستندی درباره جنگ بوسنی و هرزگوین که توسط شهید آوینی روایت و در بوسنی فیلمبرداری شده و به عنوان مستندی کمنظیر از آثار شهید آوینی محسوب میشود. امروز برجی به بهانه روز ملی بوسنی و هرز گوین توضیحات بیشتری را درباره این مستند به جام جم داده است که در ادامه میخوانید.
رضا برجی، عکاس و مستندساز معروف کشورمان سوژه مستند خنجر و شقایق را بسیار خاص میداند و به جامجم میگوید: در شروع جنگ بوسنی، همایونفر و شهیدآوینی واحد تلویزیونی حوزه هنری بودند که تصمیم گرفتند من، محمد صدری و نادر طالبزاده برای انجام کار در بوسنی راهی شویم. البته اول قرار بود با سه دوربین برویم، اما بعد گفتند به عکس هم نیاز است و بین دوستان فقط من عکاس حرفهای بودم. آن زمان آیت ا... جنتی به عنوان نماینده رهبری در بوسنی منصوب شده بودند و قرار بود آنجا بروند و ما راهی شدیم. آن زمان از جنگ چهار سال و نیمه بوسنی، دو ماه ونیم گذشته بود.
روایت برجی از ورود و شروع به کار در بوسنی هم شنیدنی است: وقتی وارد بوسنی شدیم هیچ طرح و برنامه ای نداشتیم و اصلا نمیدانستیم با چه چیزی مواجه میشویم. من کارهای بیشماری را در مقام تهیه کننده و کارگردان انجام دادم، اما جالب است بدانید در مستند خنجر و شقایق فقط عکاسی کردم. آقای طالب زاده و صدری فیلم میگرفتند و من تمرکزم را صرفا روی عکاسی گذاشتم. در طول پنج سال جنگ بوسنی هیچ اکیپی نتوانست وارد شهر براژده که در محاصره صربها بود برود، اما ما رفتیم و الان در براژده یک خیابان داریم به نام «ایران». بوسنی برای مردم ایران خیلی مهم است و آنها درگیر و دار جنگ بودند که ایران به کمک شان آمد.
او ادامه میدهد: ما در منطقه وسیعی از بوسنی کار میکردیم، به قدری که بعد از جنگ بوسنی نمایشگاه عکس پرباری از آنجا گذاشتیم که حوزه هنری 75 تا از این عکسها را در تیراژده هزار پوستر چاپ کرد. جنگی که مغلوبه شد
برجی، جنگ بوسنی را از عجیب ترین جنگهای معاصر میداند و میگوید: جنگ بوسنی از معدود جنگهایی بود که مثلا 30 متر آنطرفتر از خط مقدم، خانمی در حیاط خانهاش رخت میشست. یعنی زندگی عادی در کنار جنگ جریان داشت که من آن را در هیچ جنگی ندیده بودم. جنگ بوسنی جنگ عجیبی بود. در این جنگ آدمها را چون مسلمان بودند میکشتند. یعنی دلیل مردن مسلمانی بود!
نسل گذشته بوسنیاییها دیده بود که در جنگ جهانی اول و دوم هم آنها را فقط به خاطر دینشان میکشند و این سومین جنگی بود که آنها را به خاطر دین میکشتند. هر کس که اسم محمد، علی، حسن و... داشت را میکشتند!
ظاهرا یادآوری خاطرات آن روزها برای برجی ناراحت کننده است. با وجود این میگوید: خاطرم هست هفت ماه بعد از جنگ در موستار (یکی از شهرهای بوسنیوهرزگوین) با چند ترک مسلمان مواجه شدم. پرسیدند شما ایرانی هستید؟ گفتیم بله. قصد داشتیم یک عکس از امام خمینی را به آنها هدیه بدهیم و خوب شد که این کار را نکردیم. آنها به ما گفتند، میدانید ما برای ارتباط گیری اولیه با مردم چه کار میکنیم؟ و بعد دست کرد جیب اش و دسته ای عکس برچسبدار با کیفیت از امام بیرون آورد و گفت: با این. یا اینکه در سفر آخرم به بوسنی با چند نفری که حالا قاری قرآن و روحانی شدهاند، صحبت کردم که بدون استثنا میگفتند در خواب امام را دیدهاند.
او در ادامه با اشاره به حواشی این مستند در زمان پخش توضیح میدهد: مستند خنجر و شقایق را در ده قسمت به تلویزیون ارائه کردیم. سال 70 پخش صدای شهید آوینی از تلویزیون ممنوع بود و نریشن سریال ما هم با صدای شهید آوینی بود. صدا را از این سریال برداشتند و آن را تا چهار قسمت با عنوان خبرنگاران اعزامی صدا و سیما به بوسنی پخش کردند در صورتی که ما از سوی حوزه هنری به بوسنی رفته بودیم. این اتفاق در نهایت خنجر و شقایق را به یک سوژه مطبوعاتی بدل کرد. به این شکل که بعضی روزنامهها از آن حمایت و بعضی دیگر آن را رد میکردند و بالاخره با نامه نگاریهایی که از جانب ما به مدیریت وقت تلویزیون شد، از قسمت ششم به بعد مستند خنجر و شقایق درست و کامل با صدای شهید آوینی پخش شد.
او ادامه میدهد: من در 16 جنگ حضور داشتم و در دنیا رکورددار هستم. یعنی از 38 سال فعالیت حرفه ای ام 14 سال را در جنگهای مختلف حضور داشتم. متاسفانه تنگ نظریهایی را بارها در کار دیده ام و باید بگویم خنجر و شقایق هم درگیر این تنگ نظریها شد و به همین خاطر بود که آن طور که باید دیده نشد.
برجی در پایان با یادآوری نام زنده یاد شهید مرتضی آوینی میگوید: اگر قلم و صدای شهید آوینی را از مستند خنجر و شقایق بگیریم، نصف کار رفته است.