کادر این دکانهای رسانه ای متناسب با شرایط و به اقتضای مصلحت صاحبانش، تغییر میکند. و این بهدلیل عدم روشن بودن خط خبری و عدم وجود مدیریت است. مدیریتی که بتواند بر تمام آنچه در یک رسانه نوشته میشود و گفته میشود سیطره داشته باشد.
نگاهی به وضعیت رسانههای عراق؛ دکانهای رسانهای!
به گزارش الأمه:
«دکانی باز کن و حزب خود را حمایت مالی کن، دکانی باز کن و دشمن خود را از پا در بیاور»، این آن چیزی است که در ساحت سیاسی و در میان افراد موسوم به رهبران مزدور سیاسی جریان دارد و عامل ایجاد موسسات رسانهای و شبکههای ماهوارهای از جانب احزاب، شخصیتهای سیاسی و افراد دارای نفوذ شده است که از طریق این پروژهها به کمکهای مالی خارجی دست مییابند و ما هم اکنون از آنها بهعنوان دکان یاد میکنیم.»
دکان محل خرید و فروش است اما متاسفانه منظور ما از دکان موسسات رسانهای هستند البته اگر بشود آنها را موسسه نامید. چون در عراق دهها شبکه تلویزیونی ماهوارهای و زمینی، رادیو، سایت خبری، روزنامه و مجله وجود دارد که اکثرشان بهجز رسانههای دولتی، تابع احزاب و شخصیتهای سیاسی و گروههای مسلح هستند. با تجربه سالهای 2006 تا 2019 من که در موسسات رسانهای متعدد عراقی رفتوآمد کردهام، میتوانم بگویم که هیچ رسانه حرفهای هدفمند در اوضاع کنونی عراق وجود ندارد. همچنانکه یقین دارم، حقوق بسیاری از کارکنانشان بههمراه تلاش و ساعت کاریشان بدون اینکه به نتیجه مورد انتظار برسد، ضایع شده است.
اما سوءمدیریت زمانی است که ببینی موسسه رسانهای در دست کسی است که هیچ ارتباط دور و نزدیکی با رسانه نداشته و کسانی را بر سر کار گذاشته است که دوستان و آشنایان خودش هستند. افرادی هم که گزینش شدهاند و حقوق و مزایای خوبی دارند، اعضای حزب هستند و استخدام آنها بدون توجه به رتبه و ارزش فنی کارشان انجام شده است. وقتی همه اینها را متوجه میشوی دیگر تعجبت از بین میرود.
اما وقتی همان کانال را دیدی که با همان لوگو، یک شبه بهدلیل تغییر ائتلافهای سیاسی به توجیه کارهای همان افراد میپردازد تعجب نکن. همچنین اگر دیدی رسانهای که در گذشته نه چندان دور، دشمن درجه یک دولت بود، مفتضحانه و بدون خجالت به پشتیبانی از دولت میپردازد، تعجب نکن. حالا میتوانی یک سئوال پرسی: آیا از شرافت این حرفه چیزی باقی میماند؟
موسسات، دکانها یا هر اسم دیگری که روی آنها میگذاری، اسلوب خاص خودشان را در رنگ عوض کردن طبق نظر مالکانشان دارند که این تغییر نظر غالبا سیاسی است. این رسانهها به اقتضای زمان به منبری برای مخالفت و سب و شتم و انتقاد تبدیل میشوند و بیش از خود مردم برای آنها اشک میریزند. تا جایی که لوگوی آن شبکه بر صفحه تلویزیون اکثر خانوادههای متضرر از حوادث کشور نقش میبندد. چون احساس میکنند که حرف دل آنها را میگوید.
اما وقتی همان کانال را دیدی که با همان لوگو، یک شبه بهدلیل تغییر ائتلافهای سیاسی به توجیه کارهای همان افراد میپردازد تعجب نکن. همچنین اگر دیدی رسانهای که در گذشته نه چندان دور، دشمن درجه یک دولت بود، مفتضحانه و بدون خجالت به پشتیبانی از دولت میپردازد، تعجب نکن. حالا میتوانی یک سئوال پرسی: آیا از شرافت این حرفه چیزی باقی میماند؟
شاید کسی بپرسد: چرا اینها را دکان نامیدی؟ جواب این است که اینها چیزی از ویژگیهای موسسه بودن را ندارند؛ نه راهبرد واضحی دارند، نه شخصیت رسانهای دارند. نه رویکرد ثابتی دارند، نه بسته میشوند، چون به پشتیبانی خارجی متصل هستند، نه خط خبری روشنی دارند و نه روش کاری مشخصی را دنبال میکنند. چون هدف از افتتاحشان فقط سود بوده است. مانند همه دکانهایی که در آنها کالا فروخته میشود.
کادر این دکانهای رسانهای متناسب با شرایط و به اقتضای مصلحت صاحبانش، تغییر میکند. این بهدلیل عدم روشن بودن خط خبری و عدم وجود مدیریت است. مدیریتی که بتواند بر تمام آنچه در یک شبکه تلویزیونی یا رادیویی یا روزنامه نوشته میشود و گفته میشود سیطره داشته باشد. این ضعف فنی و حرفهای یک مدیر باعث میشود او از کارمندان خود بترسد و این عجیب است! چون او تصور میکند که هر کاری که کارمندانش تولید کنند و بنویسند او پیش رؤسایش بازخواست خواهد شد. به همین دلیل دنبال کننده رسانههای عراقی میبیند که همزمان با متغیرهای سیاسی نه تنها سیاستهای تحریریه و گفتمان عمومی آن تغییر میکند بلکه اسامی و چهرهها هم تغییر میکنند.
اینها چیزی از ویژگیهای موسسه بودن را ندارند؛ نه راهبرد واضحی دارند، نه شخصیت رسانهای دارند. نه رویکرد ثابتی دارند، نه بسته میشوند، چون به پشتیبانی خارجی متصل هستند، نه خط خبری روشنی دارند و نه روش کاری مشخصی را دنبال میکنند. چون هدف از افتتاحشان فقط سود بوده است. مانند همه دکانهایی که در آنها کالا فروخته میشود.
از مجموع اموالی که دولتها و طرفهای خارجی به بعضی موسسات رسانهای پرداخت میکنند تنها یک چهارم آن هزینه میشود و الباقی به جیب مالکان میرود. به همین دلیل است که حتی رسانهای که از طرف احزاب مسلط بر چند وزارتخانه پشتیبانی مالی میشود، رسانهای بیمحتوا است. چون فساد موجب میشود همه اموال را ببلعند و جز اندکی خروجی نداشته باشند که آن هم حقوقهای ماهانه کارکنان است و معمولا با تاخیر پرداخت میشود و یک دهم آنچه همکارانشان دریافت میکنند نیز نیست. البته همکارانشان در کشورهای دیگر که به دنبال خلق رسانههای موثر هستند!
من برای اینکه بینی و بین الله، تکلیف از گردنم برداشته شود میگویم: آنچه در بخشهای خبری و برنامهها میگویند باور نکنید. بلکه بیشتر آنچه را که میشنوید و میخوانید و میبینید باور نکنید. چون پول آنها قبلا پرداخت شده است. از مسلط شدن آنها بر شبکههای اجتماعی هم برحذر باشید که حتی آن هم سالم نمانده و فروخته شده است.
از مجموع اموالی که دولتها و طرفهای خارجی به بعضی موسسات رسانهای پرداخت میکنند تنها یک چهارم آن هزینه میشود و الباقی به جیب مالکان میرود. به همین دلیل است که حتی رسانهای که از طرف احزاب مسلط بر چند وزارتخانه پشتیبانی مالی میشود، رسانهای بیمحتوا است.
مخصوصا اینکه اکثر احزاب و شخصیتهای سیاسی و طرفهای دارای نفوذ علاوه بر کتابها و روزنامهها و وبلاگهایی که با اسماء جعلی و واقعی برای گمراه کردن خواننده نوشته شده است، ارتشهای سایبری و صفحات مخصوص به خود را نیز راه اندازی کردهاند. همه برای اینکه بیداری مردم مظلوم را به تاخیر بیاندازند. تا اموال و مناصب و امتیازات در انحصار آنها، خانوادههایشان و دولتهای پشتیبانشان باقی بماند.
آنها مبارزه میکنند تا همه قلمها، فضاها و صداها و هر چه میتواند فسادها و بداخلاقیهای آنها را سرپوش بگذارد بهدست آوردند تا مردم و کشور را بفروشند. درود بر هر کس که این حرفه و شرافتش را حفظ کند و امانتدار باشد و پرچم حق را با صدا و قلم و هر چیزی که میتواند، بهدوش بکشد و وای بر هر کس که متاع گرانبهای خویش را ارزان بفروشد.
ترجمه: سیدرضا حسینی
منبع: شعوبا