سال 1872، بولص میو، بازرگان مسیحی فلسطینی، در دروازه یافا مغازهی فرش فروشی خود را دایر کرد. دکانی که فرش ایرانی را به زائران مسیحی و اروپایی قدس و اهالی متمول شهر میفروخت.
حکایت فرش ایرانی در فلسطین
به گزارش الأمه:
شهر قدس از گذشتههای دور هفت دروازه اصلی داشت؛ از سمت شمال اگر به سمت قدس میآمدی، دروازه دمشق را میدیدی؛ از سمت شرق باید از باب الاسباط عبور میکردی و از غرب اگر میخواستی وارد قدس شوی، راه ورود تو به شهر باب الخلیل یا دروازهی یافا بود. این دروازه که درست به منطقه مسیحی و ارمنینشین قدس باز میشد، یکی از اصلیترین معابر ورودی شهر به شمار میآمد و در طول تاریخ همیشه از رونق برخوردار بود. مقامات و بزرگان هنگام ورود به قدس، از این دروازه گذر میکردند و مقصد همیشگی مسافران، علیالخصوص زائران مسیحی سرزمین مقدس بود. همین امر باعث شد تا کمکم در بیرون این دروازه مغازههای فروش سوغات رونق بگیرد و دروازه یافا تبدیل به یکی از مراکز تجاری مهم شهر قدس شود.
سال 1872، بولص میو، بازرگان مسیحی فلسطینی، در دروازه یافا مغازهی فرش فروشی خود را دایر کرد. دکانی که فرش ایرانی را به زائران مسیحی و اروپایی قدس و اهالی متمول شهر میفروخت. بولص با سفر به ایران، فرش میخرید و در فلسطین به فروش میرساند. تجارتی سودآور که کمکم نام مغازه آقای میو را در دروازه یافا مشهور کرد. بولص با کمک پسران خود مغازه را میگرداند و ارتباط بسیار نزدیکی با ایران داشت، طوری که حتی یکی از پسرانش برای ماهعسل به ایران سفر کرده بود. در آن سالها تجار ایرانی نیز به فلسطین سفر و از بنادر آن برای صادرات کالا و همینطور از بازارهای پررونق شهرهایی چون قدس برای فروش محصولات ایرانی استفاده میکردند. همان سالها برخی از باغداران ایرانی نیز در مناطق حاصلخیزی چون غزه به کشت و زرع مشغول بودند.
به فرشفروشی خودمان برگردیم؛ سالهای آغازین قرن بیستم، فروشگاه میو علاوه بر فرش ایرانی، نقره، صنایع دستی، کتاب و کارتپستالهای قدس را به فروش میرساند و در آن ایام و پس از اشغال شهر به دست نیروهای استعمارگر بریتانیایی، با سرازیر شدند مسافران تازهوارد، کسب و کار خانواده میو هم رونق بیشتری گرفت. اما این رونق دیری نپایید و سال 1948 با تاسیس اسرائیل، بخش مهمی از این تجارت خانوادگی از هم پاشید. در آن سال صهیونیستها تلاش زیادی برای تصرف دروازه یافا کردند و درگیریهای خونینی رخ داد، اما تا سال 1967 و اشغال همهی قدس، دروازه یافا هنوز به چنگ صهیونیستها نیافتاده بود. اما پس از آن بود که دروازه یافا به اشغال کامل اسرائیل درآمد.
القصه، ماجرای فروشگاه فرش ایرانی آقای میو در شهر قدس، نشانهای از رونق و آبادی فلسطین و جریان تجارت در این سرزمین بود. برخلاف تصویری که غرب در آن سالها از فلسطین داشت و شهر مقدس را در بیابانی فاقد جمعیت و تمدن تصور میکرد، در قدس و فلسطین زندگی جریان داشت. همینطور این فرشفروشی مشهور نمادی از ارتباط تجاری ایران و فلسطین در سالهای پیش از اشغال و آشنایی و ارتباط بخشی از ایرانیان با فلسطینیان در آن ایام به شمار میرفت.
پ.ن: ماجرای این جستجوی تاریخی درباره فرشفروشی ایرانی در قدس، از دیدن دو عکس شروع شد، اولی از سال 1938 بود که در آن نظامیان اشغالگر بریتانیایی، به تفتیش اعراب فلسطینی مشغول بودند و در قاب تصویر، تابلوی فروشگاه فرش ایرانی به چشم میخورد. عکس دوم مال سال 1947 بود که یک آمبولانس با حمایت سربازان بریتانیایی، مجروحین صهیونیست را از میان جمعیت اعراب محبوس در شهر قدس حمل میکرد، در آن عکس هم تابلوی بزرگ فروشگاه فرش ایرانی به چشمم خورد و پیدا کردن داستان این مغازه، من را به قصه آقای بولص میو رساند.
محمد اصغری