۱۳۹۹/۰۳/۱۸
۸:۳۸ ق٫ظ

پژوهشگر لبنانی، زندگی خانوادگی امام راحل را بخشی جدایی‌ناپذیر از اندیشه‌های سیاسی و عقیدتی او برشمرد.

اندیشمند لبنانی:

زندگی خانوادگی امام راحل در چارچوب دیدگاه سیاسی و عقیدتی او بود

به گزارش الأمه:

از بیروت، امیره برغل،‌ پژوهشگر و مدير مركز مشاوره خانواده «سكن» از لبنان در وبینار «خانواده در اندیشه امام خمینی» که دیروز جمعه، ۱۶ خرداد از سوی رایزنی فرهنگی ایران در لبنان و با همکاری خبرگزاری ایکنا در بیروت برگزار ‌شد، به بیان سخنان خود درباره «ديدگاه امام خمينی درباره زن و نقش‌های وی در جامعه» پرداخت که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

درود بر شما و تمامی شرکت‌کنندگان در این نشست و از رایزنی فرهنگی در لبنان و شخص رایزن برای تلاش‌هایی که جهت احیای سالگرد امام و انتقال و ارائه دیدگاه امام به لبنان و دیگر نقاط جهان انجام داده‌اند، تشکر می‌کنم. به مناسبت سالگرد غم‌انگیز ارتحال امام خمینی(ره) تسلیت گفته و تسلی‌بخش ما همین بس که خورشید او هرگز غروب نکرده و نخواهد کرد.

زندگی خانوادگی امام در چارچوب سیاسی و عقیدتیعنوان سخنانم پرتویی از زندگی خانوادگی امام خمینی است و آن چه که از ایشان به ما رسیده، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و به حق همان‌گونه که گفتید تجربه‌ای عملی است که باید از برداشت‌های دینی و نفحات ایمانی اسلامی آن بهره‌مند شد.

نخست اینکه زندگی خصوصی خانوادگی امام خمینی مسئله‌ای خصوصی و گذرا در زندگی یک فرد نبوده، بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از دیدگاه فکری عقیدتی مشروع است.دوم اینکه شخص امام به عنوان رهبری که اضافه بر بعد ایمانی مطلق، آنچه را که شریعت اسلامی برای بشریت برای سعادتشان از جمله افراد و جامعه نیاز دارند، آورده است. اضافه بر این بعد ایمانی مطلق، امام نیز به طور شخصی به آنچه که به آن دعوت می‌کرد، به طور کامل عمل می‌کرد و این امر درباره هیچ یک از دیگر رهبران در تمامی ابعاد وجود نداشته، حتی در بعد خانوادگی. همان‌گونه که برخی از آن بالفعل یاد کرده‌اند.

تربیت درست خانوادگی، لازمه اصلاح جامعه ایشان کسی بودند که به عرفان عملی پایبند بوده و به آن با تمام جزئیاتش و نه تنها در واجب و مستحبش عمل می‌کرد. لذا ایشان نمونه‌ای بالفعل از یک رهبر الهی و نمونه‌ای از یک رهبر سیاسی الهی و نیز نمونه‌ای از همسری و پدری الهی بودند.

سوم اینکه امام به خانواده با دید طرحی دیگر نمی‌نگریستند، بلکه خانواده را درون همان طرح الهی بزرگ خود می‌نگریستند. همان گونه که امام می‌گوید، اتفاق اصلی برای تمام ادیان آسمانی و به ویژه اسلام به عنوان خاتم ادیان آسمانی، همان برپایی عدالت میان بشریت است و این عدالت متحقق نخواهد شد، جز با تربیت خاص انسان.

همان‌گونه که دکتر بتول گفتند، خانواده نقش اصلی در تربیت انسان دارند، این نقش بزرگ که امام آن را محور طرح خود قرار داده، نمی‌توان عدالت را جز با تربیت خاص انسان محقق کرد، همان انسانی که تمام ابعاد خیر و محبت به دیگران در او رشد یافته باشد. این گونه تربیت میسر نمی‌شود، جز در پناه خانواده‌ با فضیلتی که با محبت و احترام تعامل می‌کند.

در این باره امام سخنان بسیاری دارند، اما تنها یکی از متون صحیفه امام در جلد چهارم، صفحات ۳۲۴ تا ۳۲۵ را مطرح می‌کنم: اسلام، دین همه است؛ به این معنا که برای تربیت تمام بشریت متناسب با تصویری که از عدالت دارد آمده است، به نحوی که انسانی بر دیگری حتی به اندازه سر انگشتی تجاوز نکند. انسانی بر فرزند خود و یا همسرش و یا همسری بر شوهرش و یا برادری بر برادر دیگرش و دوستانی نسبت به یکدیگر تجاوز نکنند.

ایشان درباره اسلام سخن می‌گوید و می‌خواهد انسانی عادل به تمام معنای کلمه با اندیشه وعقلش که همان عقل انسانی است، تربیت کند، همچنان که باید ظاهر او نیز ظاهری انسانی و مؤدب به آداب انسانی همان‌گونه باشد که اسلام می‌خواهد.

خانواده، محور فضایل انسانی ایشان در موضع دیگری می‌گوید: بنابراین انسانی که در خانواده‌ای با فضیلت رشد می‌کند، با فرهنگ و تربیتی متعادل رشد خواهد کرد. لذا خانواده از نگاه امام پروژه دومی نیست، بلکه درون همان پروژه سیاسی بزرگ ایشان قرار دارد که همان پروژه برپایی عدالت انسانی است. بنابراین امام بر این امر تأکید داشتند تا در رفتارش تمام صفاتی که ممکن است را مجسم کند و نه فقط الگویی سیاسی برای رهبریت باشد، بلکه الگویی برای یک خانواده با فضیلت نیز بودند. از جمله خاطره‌هایی که درباره رابطه امام با خانواده‌اش نقل کرده‌اند و آنچه را نیز که بنده شنیده‌ام، این است که شانس این را داشتم که شخصاً از خانم مصطفوی این را بشنوم و باعث افتخار من است.

در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، دیدارهایی با بانوان مسئولی که این جنبش زنان را در جمهوری اسلامی ایران هدایت می‌کردند، داشتیم.آنها به صورت مستقیم برخی از این خاطرات و گوشه‌هایی از زندگی امام راحل را برایمان بیان کردند. بنده نیز می‌توانم به طور خلاصه این عناوین بزرگ را درباره زندگی خانوادگی امام در پنج اصلی که امام در تعامل با همسر و فرزندانشان بر آنها تکیه داشت، بیان کنم.

پایبندی امام به حقوق افراد خانواده اصل نخست: با توجه به آنچه که سخنرانان پیش از من نیز بیان کردند و با توجه به اصلی که حضرت امام بر آن تکیه داشتند، همان حکم الهی و احترام به حقوق و واجباتی است که اسلام بر همسر و شوهر و پدر و مادر در خانواده واجب کرده است. اینکه رفتار نیکو در معاشرت برپایه تسامح و دوری از جر و بحث و ایجاد قید و بند بدون توجیه میان زن و شوهر وجود داشته باشد. و این مسئله‌ای بسیار مهم و بسیار والا مرتبه است.

امام همسر امام می‌فرمودند که در طول زندگی با ایشان، امام هیچ‌گاه با صیغه امر از وی طلبی نداشته‌اند، خانم مصطفوی نیز چون مقید به حدود شرعی بودند، از این باب که همسر وظیفه‌ای جهت خدمت به شوهر ندارد، بلکه داوطلبانه کارهایش را انجام می‌دهد، لذا امام به صورت کنایه از ایشان طلب می‌کرد و می‌گفت: آیا کسی می‌تواند برایم فلان چیز را بیاورد؟ بنده دیگر وارد جزئیات موجود در متون نمی‌شوم. خانم مصطفوی می‌گفت که دوست داشت وقتی با همسرشان تنها باشند، درب را ببندند، امام وقتی همسرشان وارد می‌شدند، درب را پشت سر خود نمی‌بستند و ایشان خود برمی‌خاستند و بدون اینکه از او بخواهند خودشان درب را می‌بستند.

بسیار زیاد به خواسته‌ها و راحتی ایشان توجه می‌کردند. درباره رفتار همسر امام آمده است که ایشان مسافرت را دوست داشتند و امام این خواسته ایشان را به رغم اینکه نیاز داشتند ایشان به دلیل موقعیت و کارهایش درکنارشان باشد، اما آن را انجام می‌دادند. مهمتر اینکه پیش از بازگشت همسرشان دقت می‌کردند که همه چیز مرتب باشد تا وقتی آمدند، همه چیز را آماده ببینند و باعث راحتی و خوشحالی ایشان شوند.

داستان‌های بسیاری در این باره وجود دارد و نقل شده است که یکبار امام در اتاق بودند و می‌خواستند اخبار را از تلویزیون بشنوند، لذا برای شنیدن اخبار به اتاق دیگری رفتند، همسرشان که علت را جویا شدند، به او گفتند که می‌خواهم اخبار را با صدای بلند بشنوم و ترسیدم باعث ناراحتی شما بشود.

ما نمی‌توانیم تمام نمونه‌ها را بیان کنیم، اما با همین اندک، مطالب بسیاری را متوجه می‌شویم. و انسان مؤمن می‌تواند از آن الگو بگیرد. به ویژه آن که در این شرایطی که اخلاق میان زوجین دچار خلل و ضعف شده است.

عشق به خانواده در مکتب امام مسئله دومی که امام بر روی آن تأکید داشتند و به نزدیکانش می‌گفتند، ضرورت اظهار محبت و عشق و مودت در کلمات رد و بدل شده میان زوجین است، و مهمترین چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد، نامه‌ای بود که امام به هنگام سفرش به لبنان در سال ۱۹۳۳م برای همسرش می‌نویسد. سخنانش بسیار لطیف بود و امام از اشتیاقش به همسرش و دلتنگی او و تأسف خود از این که همسرش همراهش نیست تا این مناظر زیبا را ببیند، برایش می‌نویسد، آن هم در حالی که می‌داند همسرش مسافرت و دیدن مناظر زیبا در لبنان را دوست دارد. نامه‌ای پر از عشق بود، همان گونه که خانم مصطفوی فرمود گاهی انسان از چنین رهبری در چنین جایگاهی و با این صلابت و با این حساسیت تعجب می‌کند که به این مسائل این‌گونه توجه داشتند.

نوه امام می‌گوید زمانی که همسر امام به مسافرت می‌رفت، چهره امام درهم می‌کشید. یکبار خواست با امام ملاطفتی داشته باشد، به ایشان گفت خوشا به سعادت سیده که این چنین عشقی دارد، ایشان فرمودند خوشا به سعادت من که او همسر من است. زیرا ایشان حسن رفتار و از خودگذشتگی پیوسته او را در همراهی در مبارزات و شرایط سختی که زندگی می‌کرد را قدردانی می‌کردند. او حتی یکبار هم از این شرایط سخت به امام اعتراض نکرد. و این نشانه این است که بانویی بودند که در سطح بالایی از اندیشه و توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی را داشتند.

این اتفاقات بسیار وجود داشت، نوه ایشان همچنین می‌گوید زمانی که در بیمارستان گرفتار بیماری می‌شدند، هر زمان که به هوش می‌آمدند، اول جویای حال همسرشان می‌شدند.

احترام به مقام والای مادر سومین اصل همان رعایت احترام است؛ احترام گذاشتن مسئله اساسی است، امام بر روی احترام فرزندان به والدین تأکید واصرار داشتند. احترام مادر را مقدم بر هر چیز می‌دانستند و آن را قاعده اصلی در خانه بر می‌شمردند.

خانم مصطفوی در خاطرات خود می‌نویسد: زمانی که امام سر سفره غذا می‌نشستند، شروع به خوردن نمی‌کردند تا این که مادرشان بیایند و می‌نویسد که زمانی که در منزل بودند، امام اصرار شدیدی بر ضرورت احترام به مادرشان داشتند و زمانی که ازدواج کردند و از منزل بیرون رفتند، هنگامی که برای دیدار با پدر می‌آمدند، از آنها می‌پرسید که به دیدار مادرتان رفتید؟ احوالشان را جویا شدید؟ و به آنها می‌گفت پیش از آنکه نزد من بیایید، به دیدار ایشان بروید. این مسئله با مطالبی که دکتر بتول بیان کردند، هماهنگی دارد و همان‌گونه که پیش از این گفتم، با دیدگاه او که خانواده را کلید تحول می‌داند، هماهنگ است. اما خانواده برای اینکه بتواند کلید تحول باشد، باید ابتدا الگویی برای تعامل انسانی میان زوجین باشد.

زمانی که از خانم مصطفوی سوال می‌شود که چه نصایحی را امام به شما می‌فرمود؟ پاسخ دادند: امام نصایح زیادی نمی‌کرد، بلکه به صورت عملی در برابر ما رفتار می‌کرد. این‌گونه شخصیت‌ها از طریق عمل کردن آموختند. این روش امام خمینی بود.

نقش تربیتی پررنگ در خانواده اصل چهارم: با توجه به موضوع خانواده و مشکلاتی که در خانواده‌ها می‌بینم، همان گونه که امام فرمودند، زن نقشی محوری در عملیات تربیت خانواده دارد. امام می‌فرمایند: زن سازنده نسل‌هاست و هر میزان از صفات و خصال نیکو را دارا باشد، همان‌ها را در فرزندان منتقل خواهد کرد. این بدین معنا نیست که پدر نقشی در عملیات تربیتی ندارد. چنین تصوری اشتباه بزرگی است که بخواهند نقش پدر را در عملیات تربیتی کم‌رنگ جلوه دهند.

امام در عملیات تربیتی دو نقش بسیار مهم ایفا می‌کردند. نقش اول را خانم مصطفوی به آن اشاره کردند که همان لطف و محبت و ملاطفت با فرزندان است، اما دومین نقش مهم امام، محافظت از حدود شرعی بود. این مسئله را نیز خانم مصطفوی به آن اشاره نموده و گفتند: امام وقتی می‌دیدند که یکی از فرزندان حدود شرعی و واجبات را رعایت نمی‌کند، به شدت عصبانی می‌شدند، اما انجام مستحبات را به میزان همت و تلاش آنها واگذار کرده بود. ایشان قاطع بودند اما همان‌گونه که اسلام سفارش کرده قاطعیتی همراه با نرمش. بنابراین قاطعیت نقش پدر بوده که مادر نمی‌تواند این‌گونه باشد.

به نظرم اشکال بزرگی که امروزه در عملیات تربیتی وجود دارد، همان نبود قاطعیت است، بیشتر پدران در حال حاضر بر این باورند که باید رابطه خوبی میان پدر و دختر و پسرش وجود داشته باشد. اما این امر نباید مسئله قاطعیت را از بین ببرد. پیام‌های زیادی به دستم می‌رسد که مادران خواستار ایفای نقش پدر در خانواده هستند؛ یعنی او فرزندان را بیش از مادر نوازش می‌کند و با آنها بیش از مادر کوتاه می‌آید و این کار نمی‌تواند الگویی برای یک خانواده خوب باشد.

توجه به نقش‌آفرینی اجتماعی بانوان سخن آخر اینکه امام به شدت بر پیگیری مسئله علم‌آموزی و شرکت در نهضت اجتماعی تأکید داشتند. این امر بسیار مهمی است که در نگاه کلی امام مشاهده می‌شود، همان گونه که خانم ایمان به آن اشاره کردند. حتی به امام ایراد گرفتند که چرا به دختران خود اجازه داد که به دانشگاه بروند.

 

منبع: ایکنا