«جمعه العطوانی»، تحلیلگر سیاسی عراق، معتقد است: امام خمینی(ره) علیرغم رهبری میدانی، هیچ نقشی برای خود در پیروزیها نمیدید و همه را به لطف خداوند نسبت میداد و این گرایش فکری فقط از سوی فردی ممکن است که ایمان محض و مطلق دارد.
ابعاد اخلاقی نهضت امام خمینی(ره) از نگاه تحلیلگر عراقی
«جمعه العطوانی»، تحلیلگر سیاسی و مدیر مرکز «افق» ویژه پژوهشها و تحلیلهای سیاسی در عراق، در مطلبی درباره ابعاد اخلاقی نهضت امام خمینی(ره) مینویسد:
ویژگیهای زیادی امام خمینی را از دیگر علما، مجتهدان، مراجع بزرگ، عرفا و سالکین الی الله متمایز میکرد. او مجتهدی کوشا در فقه، اصول و درس خارج بود که علم و فقهش وی را به امور درونی، ریاضتها و مجاهدتهای فکری و قلبی مشغول میکرد. امام راحل را یکی از علمای اهل باطن و سالکان دل کنده از دنیا مییابی که به امور قلبی مشغول شده و افاضات ربانی که در این راه به او شده بود و مجاهدتهای روحی و فکری خود را به رشته تحریر درآورده و گاه او را عالمی مییابی که علیه ظلم و طغیان شمشیر کشیده و خود را برای شهادت و مرگ در راه دفع ظلم و نشر عدالت و انصاف میان مردم آماده کرد.
امام خمینی(ره) یکی از نوادری است که همه این صفات در او جمع شده است و از آنها به عنوان ابزاری برای تحقق اهدافش بهره میبرد بلکه او تنها کسی بود که جهاد، عرفان، اجتهاد و استنباط را گرد هم آورد و علم ظاهری و فیوضات درونی، سختی زندگی و زهد، مقابله با نفس اماره و کنترل آن، جهاد با طاغوت و استمرار در بحث و استنباط مسائل فقهی و اجتهادی را با هم جمع کرد.
پیروزی حقیقی از نظر امام راحل، پیروزی باطنی و معنوی است که در غلبه جوانان بر غرایز و شهوات خود و ذوب شدن آنها در دین رخ میدهد تا جایی که دختر جوانی در شب ازدواج خود آرزوی شهادت میکند
مقصود ما از یگانگی امام خمینی(ره) در این راه آن است که او تنها کسی بود که استنباطها و معارف ظاهری را با افاضات باطنی که حاصل مجاهدتهای روحی بود، بیان و آنها را به سلوک و روش انقلابی و میدانی ترجمه میکرد تا آنها را در قالب طرحی برای یاری مستضعفان با رسالت الهی و دین اسلام محمدی اصیل تطبیق دهد و در این راه روح باطنی او همراه با احساس مسئولیت به عنوان نایب امام معصوم و مسئول حفظ منافع امت متجلی میشد. این احساس مسئولیت امام خمینی(ره) را به حرکت وامیداشت و احقاق حق و از بین بردن باطل را فارغ از نتیجه حاصلشده، نصبالعین قرار میداد.
به همین دلیل هر کس سخنان امام خمینی(ره) را قبل، همزمان و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بنگرد، متوجه میشود که او به کثرت مردم پیرامون خود اهمیت نمیداد جز مقداری که او را از انتشار دین و قوت گرفتن آن در دلهای مردم مطمئن میکرد و فروانی مردم دلیلی بر حقانیت هدف و رسالتی نبود که امام برعهده داشت. امام به راه الهی خود اطمینان داشت به همان اندازه که به خداوند متعال اعتقاد داشت و چه کسی بیش از یک مرجع بزرگ و عارفی زبردست به خداوند اعتماد دارد؟
امام راحل در ارتباط با دلایل پیروزی انقلاب و تحول درونی که ملت ایران به آن دست یافتند و از نظر امام مهمتر از تحول ظاهری بود که با سقوط نظام شاه در ایران به دست آمد؛ میگفت که تحولی که در میان جوانان و ملت معتقد ما ایجاد شد مهمتر از تغییری بود که در کشور ما به وقوع پیوست. تغییری که در کشور رخ داد عبارت بود از شکسته شدن هیمنه شیطانی به دست جوانان و همه گروهها اعم از زنان، سالمندان و کودکان. شما دیوارها را شکستید و شیطان را از حریم اسلام بیرون کردید. اگرچه نظام طاغوت به نظام اسلامی تبدیل شد اما مسئله مهمتر که دیگران نیز بر آن تأکید دارند، ایجاد تحول در انسان است. آنها وقت زیادی صرف و تلاش زیادی کردند تا انسان را از فطرت اسلامی خود دور و به حالی دیگر تبدیل کنند و این مسئله در سالهای اخیر، شدت بیشتری گرفته است. آنها مراکز فحشا را ایجاد کردند و در مجلات، روزنامهها، رادیو و تلویزیون برای طاغوت تبلیغ میکنند.
امام راحل همچنین معتقد بود تغییر حاصل شده تا جایی که جوانان کفن به تن کرده و فریاد سر میدهند که آماده شهادت هستند؛ این کار انسان نیست بلکه لطف خداوند است. این روحیه عرفانی از زاویهای متفاوت از ظواهری که ما میبینیم بر اهمیت پیروزیها مینگرد؛ بنابراین پیروزی مهمتر از دیدگاه امام خمینی(ره) پیروزی ظاهری متمثل در سقوط نظام جنایتکار لائیک وابسته به غرب و آمریکا نیست بلکه پیروزی حقیقی از نظر او پیروزی باطنی و معنوی است که در غلبه جوانان بر غرایز و شهوات خود و ذوب شدن آنها در دین رخ میدهد، تا جایی که دختر جوانی در شب ازدواج خود آرزوی شهادت میکند.
این نوع قرائت از حوادث تنها از شخصیتی عالم، مجتهد به فقه و اصول، آشنا با احکام شرعی و روحی که به پروردگارش تعلق دارد، ممکن است. کسانی که امیرالمومنین(ع) آنها را اینگونه توصیف میکند: «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَهُمْ وَالنَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ؛ آنان با بهشت چنانند که گویی آن را دیده و در فضایش غرق نعمتاند و با عذاب جهنم چنانند که گویی آن را مشاهده کرده و در آن معذباند.»
به همین دلیل در نتیجه غلبه بعد معنوی بر جنبش امام خمینی(ره) و قرائت او از نتایج پیروزیها میبینیم که همه چیز را به لطف خداوند نسبت میدهد و هیچ اثری از سید در این پیروزیها نیست. امام میگفت: «تحولی که حاصل شد و انتقال از ترس به اقدام و از ضعف به قدرت؛ تحولی الهی بود و در توان بشر نیست که چنین تحولی در ملت ایجاد کند. هر کسی که بخواهد این را به خود نسبت دهد؛ جاهل است و این تنها از قدرت الهی بود.»
امام خمینی(ره) علیرغم رهبری میدانی و ذوب شدن مردم در مرجعیت و تربیت ایشان، هیچ نقشی برای خود در تمام این پیروزیها و توفیقهایی که محقق شده است، نمیبیند بلکه همه آنها را از سوی خداوند میداند و معتقد است هر چیزی غیر خداوند فقط یک ابزار است. این گرایش فکری تنها از سوی فردی ممکن است که ایمان محض دارد؛ در غیر این صورت هر رهبر و فرمانده و یا حتی دانشمندی که این حجم از پیروزیها به دست او محقق شود، تنها خود را میستاید یا دستکم تقدیرها متوجه او میشود. علم و معرفت، فیوضات ربانی، روحیه جهادی و تشخیص حق و دفاع از آن، تشخیص باطل و مبارزه با آن صفاتی است که در امام خمینی(ره) متجلی شد.
منبع: ایکنا