۱۳۹۷/۰۸/۱۵
۳:۵۱ ب٫ظ

بی‌دلیل نیست که نام یوسف الخال با همان درخششی که در دهه پنجاه و شصت قرن پیش به شکلی خاص داشت، بماند.

ازیوسف خال چه ماند… شعر یا پروژه؟

 به گزارش الأمه:

چهره اصیل و روشنش در ذهن لبنانی‌ها و عرب‌ها نشسته، نه به عنوان یکی از نمادهای تجدد شعری بلکه به عنوان فرهیخته روشنگر و مترجم منتقد و نظریه پرداز صاحب دیدگاه و پایه‌گذار مجله«شعر» که به حق حامی شعرنثر و حافظ قانونی طرح مدرنیسم دوم بود که درنشانه‌های آن در بیروت متبلورشد بعد از اینکه بغداد پذیرای اولین مدرنیسم بود. همچنین بی دلیل نبود، این مرد که نقش بزرگی در نشان دادن دوران طلایی پایتخت لبنان بازی کرد از سوریه آمده بود، مانند: ادونیس، محمد الماغوط، فؤاد رفقه، نذیر العظمه و ریاض نجیب الریس که با انسی الحاج، شوقی ابی‌شقرا و عصام محفوظ در ماجراجویی جست‌وجوی افقی تازه برای نویسندگی عربی همرأی و همراه شدند. اگر به این فهرست، نزارقبانی و عمرابوریشه را فقط برای نمونه اضافه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم بیروت بدون آنها موفق به ایفای نقش خیزشی خود نمی‌شد. نمی‌توانست هدف و پناهگاه گریختگان از سلول‌های خشم و استبداد، فضایی برای آزادی و تجربه کردن، آزمایشگاهی برای تولید اندیشه ودیدگاه‌های خلاق درمیان خطرها بشود.
البته غیرممکن است کسی بخواهد تاریخ صحنه فرهنگی لبنان در اواسط قرن گذشته را بنویسد بدون آنکه پیش نام یوسف الخال، پیشتاز در ترسیم خطوط فرهنگی و ابداعی و مشخص کردن مسیرهای مختلف دوره خودش درنگ نکند. با این همه منتقد دارای تأمل باید خطوط بین یوسف الخال شاعر و صاحب پروژه پیشرو که نزاع‌های سهمگینی را علیه هرگونه‌ بت سازی، کلیشه سازی،عقب ماندگی و نشخوارفکری و بیانی، به راه انداخت. شاید مفیدتراین باشد که میان صاحب«دفاتر الایام/دفاتر روزگار» از زاویه پروژه و نقش مقایسه کنیم سپس به سمت دست‌آورد شعریش برویم به این امید که برچهره‌های متکامل یا متناقض بین مدرنیزم الخال در دو بخش نظری از جهتی و مدرنیزم تجلی یافته و محقق شده در شعرش از جهت دیگر برسیم. یوسف الخال از جهت نخست هرچه باید فرد فرهیخته برای ایفای نقش پیشرو و محوری در رهبری تحولات و انعطاف به سمت وجهه‌ها و مناطق مختلف لازم داشت، دارا بود. درکنار جایگاه فرهنگی بالا، آگاهی وسیع و جایگاه آکادمیک، شخصیت و حضور محبوب و جذابی داشت، خوش برو آراسته بود. اگر به همه اینها، تحرک و توانش را گذشته از فاصله سنی باهم دوره‌ایهایش(متولد سال۱۹۱۷) اضافه کنیم، طبیعی بود که در چارچوب مجله شعر و نشست هفتگی‌اش در شمایل پدر و برادر بزرگ‌تر ظاهر شود؛ کسی که لقب «اسقف مدرنیزم» جز تاجگذاری نمادین برای جایگاه پیشرو و موقعیت حامی نبود.
فهمیدم چطور یوسف الخال مجله پیشروش را از فروغلتیدن ایدئولوژیک در تعصب‌های تنگ و پروژه شخصی دور نگه می‌داشت تا آن را با تأثیر واضحی که از مجله امریکایی به همین نام می‌گرفت به تریبونی آزاد برای کنکاشهای فرهنگی، رویارویی اندیشه‌ها و پشتیبانی آزادی بدل کرده بود. مجله به رها ساختن ابداع از هر قید و بند پیروی و شبهه تبلیغی(فراماسونری) و عقاید وابسته به آن دعوت می‌کرد. اتفاقی نبود که شماره اولش با گفته شاعر امریکایی آرچیبالد مک لیش شروع می‌شد:« آنانکه در دوره ما در هنر شعر طبع آزمایی می‌کنند لازم نیست شعر سیاسی بنویسند یا تلاش کنند با سروده‌هایشان برای مشکلات دوره‌شان نسخه بپیچند، بلکه باید هنرشان را برای هنرشان انجام دهند و لوازم ذاتی‌اش». همچنانکه الخال خود در یکی از مقاله‌هایش نوشت شعر لبنانی و عربی به طور کلی همچنان در بند رمانتیسم ذهنی یا فرم‌گرایی تقلیدی تهی از هر بعد انسانی است و شاعرانی از جمله سعید عقل«فقط جسم‌شان در این دوران زندگی می‌کند و روح و عقل‌شان در زمانی دیگر». او به شعری از گونه‌ای دیگر فرامی‌خواند.
به دنبال این او هیچ درنگ نکرد با مجله «آداب» به مدیریت سهیل ادریس وارد تندترین درگیریها بشود؛ مجله‌ای که به تبعیت از سارتر خود را منادی اصل تعهد در ادبیات می‌دید. با این همه این مانع از این نشد که الخال صفحات مجله‌اش را در اختیار صدها منتقد و شاعری قرار ندهد که هرکدام در کارش از مدرسه‌ و سبکی خاص تبعیت می‌کرد.
مسئله مهمی که در این جا مطرح می‌شود این است که چه تجانسی میان مقالات یوسف الخال و نظریه پردازی‌ جسورانه‌اش در باره شعر و کارهای ابداعی‌اش وجود دارد؟ در حقیقت با قرائت نقدی دقیق کارهای اولیه‌اش به روشنی معلوم می‌شود کارهایش از جهت زبان و سبک با طرح‌های تئوریک جسورانه و پیشروانه‌اش همخوانی ندارند. سروده‌ها و قطعات موزون و مقفایش به سطحی که شعرکلاسیک در نمونه‌های والایش رسیده بود، نرسیده بلکه در همان سطح قصاید شعر مهجری و نمونه‌های احساساتی رمانتیک باقی مانده که خود دعوت به پرهیز از آن می‌کرد.
نقشی که یوسف الخال در مجله«شعر»بازی کرد به این یا آن شکل به نقشی که اندره برتون در چارچوب جنبش سورئالیسم بازی کرد شبیه است. برتون خیلی از دیگر سورئال‌ها مستعدتر و پرتولیدتر نبود اما میان آنها فعال‌تر، پرجنب وجوش‌تر و در راه شعر و هنر مخلص‌تر بود.

 

منبع: شرق الاوسط