۱۳۹۷/۰۳/۱۰
۲:۱۵ ب٫ظ

شهید ظاهر عباس همایون (ابو حبیب)، مجاهد عراقی که هم‌پای رزمندگان ایرانی در عملیات های دفاع مقدس علیه رژیم صدام حضور داشت؛ به اخلاق و همت والای خویش شناخته شده بود و در مأموريت های موكول به وی همیشه موفق بود.

نگاهی به زندگی شهید مجاهد عراقی؛

حماسه مجاهد عراقی از عملیات القدس و عاشورا تا حاج عمران/ شهیدی که پیکرش پل عبور برای رزمندگان شد

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، شهید ظاهر عباس همایون(ابو حبیب)، در شهر کاظمین عراق در سال 1967م  و در خانواده ای که علاقه ای ویژه به اهل بیت(ع) داشتند دیده به جهان گشود. این علاقه باعث شد تا رژیم بعث آن زمان این خانواده را به ایران تبعید کند، هنگامی که ابو حبیب چهار سال داشت و حق آنها در زمین اجدادی از آنها گرفته شد. او قلبی مملو از ایمان داشت و به شجاعت نیز معروف بود.

در اتفاقات انقلاب اسلامی علی رغم سن کمی که داشت همراه با جوانان انقلابی ایران در راهپیمایی های میلیونی و اعتراضات به نظام شاهنشاهی شرکت می کرد. وی علاقه ای خاص به رهبر انقلاب اسلامی  امام خمینی(ره) داشت و او را در این مسیر یاری می کرد.

بنابراین گزارش، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به زندگی جهادی خود به همراه برادران خود ادامه داد و با یاری گرفتن از مسیر امام(ره) و با ثبات و اصرار در مقابل نقشه های شوم آمریکا و همدستانش ایستاد.

هنگامی که نظام بعث در 22/9/1980م به ایران حمله کرد، ابو حبیب از اولین کسانی بود که به میادین نبرد پیوست و همچون جنگجویی دلیر در مرزهای شمالی و جنوبی مشغول به جهاد و دفاع از زمین اسلام شد، در حالی که سن کمی داشت وهنوز دانش آموز بود.

شهرت شهید ابوحبیب به شجاعت و بی مبالاتی از مرگ

به شجاعت و بی مبالاتی از مرگ در راه اسلام معروف بود. در گروه های جمع آوری اطلاعات که نیاز به ذکاوت و هوش زیادی داشت مشغول به کار شد.

به برادران رزمنده خود در گردان شهید صدر در تاریخ 25/6/1986م پیوست و همراه با آنها عملیات القدس و عاشورا شرکت کرد. به اخلاق وهمت والای خویش شناخته شد و در مأموريت های موكول به  وی همیشه موفق بود او در بین مجاهدین به مواظبت بر خواندن قران کریم و زیارات مخصوصا زیارت امام حسین(ع) معروف بود.

 

حضور اثرگذار ابوحبیب در ماموریت های اطلاعاتی

ابو تراب خالدی یکی از رزمنده هایی که با او بود می گوید:(هنگامی که با شهید ابو حبیب در یک مأموريت برای جمع آوری اطلاعات در خطوط دشمن بودم احساس شجاعت و طمأنینه می کردم، زیرا جمع آوری اطلاعات یکی از کارهایی است که به نوع خاصی از مردان نیاز داشت که ترس را به جز از خداوند متعال به دل های خودشان راه ندهند).

از خصوصیات منحصر به فرد شهید از خود گذشتگی در راه خدا بود، زیرا هیچ چیز برای او با ارزش تر از وفاداری وی به دین اسلام نبود.

 شهید ابو حبیب یک برادر رزمنده در یک موقعیت جهادی دیگر داشت که در یکی از عملیات ها مفقود شده بود، ابو حبیب به جای برادر خود برای خانواده خویش نامه می نوشت در حالی که خودش برای یافتن او مشغول به کار بود.

اخبار آماده سازی مجاهدین برای عملیاتی در کردستان عراق به گوش ابو حبیب رسید، بنابراين ماموريت خويش را برای يافتن برادرش به اتمام رساندو شب قبل از نبرد حاج عمران خود را به محل استقرار رزمنده ها به شهر پیران شهر در نزدیکی مرز ایران و عراق رساند.

ابو اثیر السالم از او می گوید: «در شهر پیرانشهر در شب قبل عملیات مستقر بودیم و گروه های جمع آوری اطلاعات گردان شهید صدر و باقی گردان ها نیز در آنجا مستقر بوده اند، ساعت هشت شب بود که صدا های صلوات از مجاهدین بلند شد فهمیدم که خبر خوشی به آنها رسیده است. همراه باشهید عصام عزیز(ابو عمار ناصح) به محل رفتیم جوانی زیبا را دیدم که مشغول آماده سازی خود برای نبرد بود خوشحالی رزمنده ها را برای پیوستن او به آنها را نیز دیدم. از رزمنده عبد السلام حنون(ابو سجاد میاحی) شنیدم که به آنها می‌گوید: "اینک جوان دلیر به شماها پیوست ودانه های تسبیح کامل گشت" آنجا بود که فهمیدم این جنگجو مانند سایرین نیست وگفته اند که او ابو حبیب است این اولین و آخرین شبی بود که همراه وی بودم).

شهادت مجاهد عراقی در میدان مین؛ پیکری که پلی برای عبور رزمندگان شد

در آن عملیات که در شب 1/9/1986م شروع شد از خودش شجاعت و از خود گذشتگی کم نظیری نشان داد. وی بدن خودش را در میدان مین انداخت تا از جسد وی پلی برای عبور برادران رزمنده ی خود سازد و اینگونه بود که به مدال ارزشمند شهادت دست یافت تا به قافله ی امام حسین(ع) و صحابیان او بپیوندد.

 

منبع کتاب شهدای بدر تالیف مصطفی السالم ومحمد سلمان