۱۳۹۸/۰۹/۱۱
۷:۱۲ ق٫ظ

دو کتاب «مسافر آگوست» و «نجمه پلاره» روایت هایی از رزمندگان زینبیون روانه بازار شد.

حکایت های زینبیون منتشر شد

به گزارش الأمه:

 زینبیون؛ رزمندگان دلاور پاکستانی‌اند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم حضرت زینب (س) به وسیله گروه‌های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت‌های زینبیون در پاسداری از حرم اهل بیت (س) بازتاب کمی در رسانه‌ها یافته است و مجموعه کتبی که نشر شهید کاظمی در دست چاپ دارد یکی از معدود تلاش‌ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری‌های آنها است.

"مسافر آگوست" دومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله (مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) است که منتشر شده‌است. این کتاب داستان زندگی رزمنده‌ای است که خیلی از معادله‌ها را در هم می‌شکند. پیش داوری‌ها را به هم می‌ریزد و نگاه ها را تازه‌تر می‌کند. داستان زندگی شهدا را معمولاً از چشم‌های منتظر مادرها روایت کرده‌اند؛ از نگاه همسران چشم به راه، پدرهای داغدار و فرزندان جگر سوخته؛ اما علی شاه را برادرش برای ما روایت می‌کند. برادری که هم پدری را بلد است و هم مادری. اگر کسی یکبار چشم‌های منتظر سید اعجاز را ببیند، یقین می‌کند که معجزه دوست داشتن در هر نسبتی که قامت ببندد، می‌تواند کلمات را به تعظیم وا دارد. برادری‌ها همیشه بیشتر از پدر و پسری‌ها تاریخ را پیش رانده‌اند، مثل روایت عاشقانه حسین (ع) و عباس (ع).

پاراچنار گوشه‌ای از بهشت است. پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پاراچنار تکه‌ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه‌های تقویم گم می‌شود و زمانی حادثه‌هایش بین موج‌های خبری،‌ پنهان. انگار این زمین،‌ سهمی از جنت‌الحسین(ع)‌ است؛ گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور...

برشی از کتاب:

دختر خوبی را برایم نشان کرده بودند. حنا که می‌گذاشتند کف دست‌هایمان خنده از صورتش محو نمی‌شد. کوچه‌های محله را قدم می‌زدیم، خواهرها نقل و سکه می‌پاشیدند و هلهله می‌کردند. همه آنهایی که دوستشان می‌داشتم در عروسی‌ام حاضر بودند جز حشمت علی.
دلم برای بابا گفتن‌هایش تنگ شده بود. شیطنت‌هایش و خنده‌های گاه و بی‌گاهش، حتی سکوت بی دلیلش که مدام یک نفر باید آن را می‌شکست، اسباب دلتنگی‌ام را در پاکستان ردیف کرده بود. هیچ فکر نمی‌کردم در وطن خودم، دلم برای یک خاک غریبه تکان تکان بخورد. اما حقیقت این است که آنجا خاک غریبه ای نبود. علی را داشت. بی بی معصومه را داشت. و من خوب می‌دانستم این که آدم یک جفت چشم منتظر در خاکی غریب داشته باشد، چقدر به آدم احساس وطن را می‌دهد...

کتاب مسافر آگوست زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدحشمت علی‌شاه به قلم  سیده نرگس میرفیضی در قطع رقطعی و 208 صفحه  توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir)  و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه 3000141441 کتاب را با پست رایگان دریافت کنند.

«نجمه پلاره» سومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله (مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) است که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی پدری است که از پشت کوه‌های پاراچنار تا کارخانه‌های تهران برای کودکانش به دنبال زندگی می‌گردد.

پاراچنار گوشه‌ای از بهشت است. پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پاراچنار تکه‌ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه‌های تقویم گم می‌شود و زمانی حادثه‌هایش بین موج‌های خبری،‌ پنهان. انگار این زمین،‌سهمی از جنت‌الحسین (ع)‌ است؛ گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور...

شهادت سرنوشت مردانی است که برای خودشان زندگی نمی‌کنند.



برشی از کتاب:
حالا من هم یک قصه‌ واقعی داشتم. فکرش را هم نمی‌کردم این کابوس‌های واقعی به سراغم بیاید.
شب «انیا» برایم قصه‌ی ابراهیم را گفت. از آتشی که به اذن خدا گلستان شد. صدای "انیا" آرامم می‌کرد. سرم را روی پایش گذاشته بودم. دیگرحوصله ی شمردن ستاره‌های آسمان را نداشتم.

سرم را به سمت «انیا» چرخاندم. پولک‌های لباسش پشت پلک‌های خسته‌ام مثل ستاره‌های آسمان می‌درخشید. دلم می‌خواست فقط درآغوش او باشم. ازبزرگی آسمان و دنیا می‌ترسیدم. دامن "انیا" مثل آسمانی کوچک و پرستاره می‌درخشید. اینجا جایم امن بود...

کتاب «نجمه پلاره» زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین به قلم زهرا آقازاده نژاد در قطع رقطعی و ۲۱۶ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت کنند.

 

منبع: فارس و تسنیم