خانه » اخبار » رمان نویسان زن سعودی، میان ناله بر خویشتن و ابلیس انگاری مرد
۱۳۹۷/۰۷/۱۹
۲:۵۲ ب٫ظ
هروقت صحبت از رمان نویسان زن سعودی میشود بحث میکشد به سقف آزادیآنها یا فضایی که برای پیش بردن روایتشان انتخاب میکنند و در نهایت هم گفتوگو با متانت به متن و اسلوب روایی میرسد.
رمان نویسان زن سعودی، میان ناله بر خویشتن و ابلیس انگاری مرد
رمانهای زنانهای هستند که زیربار اندوههای زنان میروند و خود را درخدمت رساندن صدای زن قرارمیدهند، چیزی مانند منفذی برای رها کردن افکار متراکم. راه نوشتن زنان سعودی با مخفی نویسی و استفاده از نامهای مستعار آغاز شد، مثلا سمیره قاشقچی یا « سمیره دختر جزیره عربی» دررمان «ودعت آمالی/با آرزوهایم خداحافظی کردم» که درسال ۱۹۵۸منتشرشد. بعد میرسیم به آثاری که امسال منتشرشدند مانند رمان «صابئه/صابئین» نوشته حنان القعود نویسنده سعودی که مرکز ادبیات عرب منتشرکرد. این رمان حکایت کسانی است که براثر افتادن در دام عشق،از مذهب قبیله خارج میشوند. حتی عشقی که زن گرفتارش میشود، دربرابر عرف و آداب جرم تلقی میشود، درست مثل ماجرای شخصیت اصلی داستان «نجلا» که حافظهاش را براثر احکام سفت و سخت جامعهاش از دست میدهد. جامعهای که عشقش به یوسف را سقط کرد و ناکام گذاشت به این بهانه که از جهت نسب با او برابر نبود. اینجا شاهد ادامه روش رمان نویسی هستیم که مرد را مجرم و به صورت شیطان ترسیم میکند و جامعه ستمگری که زن درآن قربانی میشود.«خیال میکردم مردها هرچند هم مهربان باشند، گرمی به دلشان راهی نمییابد». و مرد یا در هیئت ستمگر ظاهر میشود یا وابسته و پوچ« حتی داییام لافی نمونه مرد خوب و درست، متنفر بودم از وابستگیاش و نقش بچه نازپرودهای که برای مادربزرگم بازی میکرد»… بعد هم سیل تهمتها بود که به سمت مرد روانه میشد:« همهتون عین هماید، داشت باورم میشد مردی روی زمین پیدا میشه که ذرهای حیا توی وجودشه».
در برخی آثار میبینیم که نویسندگان زن سعودی به همان بیراههای میافتند که پیش از آنها رمان نویسان دهه شصت و هفتاد افتاده بودند؛ انتخاب روش گریه و ناله برای نشان دادن واقعیتی که شخصیت در آن زندگی میکند و پیش بردن ماجرا که نشان میدهد وضعیت اجتماعی زنان بحرانی است، مثل آثار قماشه العلیان که عنوان رمانهایش همان وضعیت را منعکس میکنند، مثل«گریه زیرباران»، «چشمان پلید» و « اشکهای شب زفاف». اما این صحنهها و فضاها را میتوان در نسل بعد هم دید که همان اتهامات را به مرد نسبت میدهند«غرق در تعصب قبیلهای یا مذهبی و عامل رنج و نابودی رؤیاهای زن» که در رمان «ملامح/خطوط چهره» نوشته زینب حفنی میخوانیم، جایی که قهرمان «ثریا» دوسال پس از ازدواج با حسین از خودش میپرسد:« آیا من خوشبختم؟ این همان زندگی است که رؤیایش را داشتم؟». نقش مادر بارها به عنوان محور فکر سنتی تکرار میشود:« دخترم، شوهرت آدم خوبیه، به خاطر خوشبخت کردن تو و بچههات، خودش رو به آب و آتش میزنه». اینجا زن درجامعه مردسالار به گونهای ترسیم میشود که گویی آن جامعه دشمن زن است، با قدرت از آن حفاظت میشود و سنن و عادات چنان قوی و برترند که مرد را مجبور به کنش میکنند. این موضوع در رمان «هند و ارتش» نوشته بدریه البشر دیده میشود، جایی که شخصیتهای زن گرفتار اکنون خودشان هستند. همچنانکه مورد تجاوز قرار میگیرند و آزار و خشونت میبینند. مادر اما نمایانگر بافت اجتماعی سفت وسخت است که افکاری خارج ازچارچوب را به صلابه میکشد.« ولی مادرم میگه، ازدواج یا قبر جامه دختراست». همچنین زن در آخرین رمان بدریه البشر «زائرات الخمیس/ مهمانان پنجشنبه»این گونه تصویرمیشود؛ قربانی سلطه مردان برااثر ازدواج زودهنگام.
در مقابل رمان نویسان زن سعودی ظهورکردند که دغدغههای متفاوتی دارند، مثل رجاء عالم برنده جائزه بوکرعربی سال ۲۰۱۱به خاطر رمان «طوق الحمام/حلقه کبوترها». رجاء در این رمان با الهام گرفتن از گذشته، محیط مکه یا حجاز را در قالب روایی سحرانگیز مستند سازی کرده. امیمه الخمیس نیز به عنوان یک صدای زنانه، دنیای درونی خانههای منطقه نجد را در زمانهای خیلی دور ترسیم کرده و در آن زن قربانی تعصب و سنت دیده میشود. در آثاری مثل «البحریات/دریاییها» و «الوارفه/تروتازه»، هرچند دراثر اخیرش «مسری الغرانیق فی مدن العقیق/ خط سیر لکلکها در شهرهای عقیق» از ساخت اجتماعی با مایه تاریخی بهره برده است.