این رمان بازتابی از واقعیت جامعه لیبی است که در میان بد و بدتر زندان شده و امید دارد که بتواند آینده ای بهتر و باثبات را بنا کند.
جامعه لیبی از زمان انقلاب الفاتح و جهش قیمتهای نفت دچار تحولات چشمگیری شد و ساختمان جامعه دگرگونیهای زیادی به خود دید. همزیستی داخلی برهم خورد و در این بین طبقه جدیدی متولد شد که ثروت زیادی اندوخت و از این دگرگونیهای سریع بسیار سودمند شد. جنگ ارادهها نشان میدهد که چگونه عده ای از قدرت سوءاستفاده میکنند و چگونه این قدرت در همه سطوح جامعه، ابتدا از قدرت پدر در خانواده تا قدرت موجود در جامعه و حتی نوع روابط زناشویی، وجود دارد و تأثر میگذارد. تمام شون جامعه حتی عادات و رسوم تا زمانی عادی و معمول هستند که در خدمت این قدرت باشند قدرتی که «عمر» قهرمان داستان و فرزند بزرگتر ذکور خانواده «مفتاح البوزی» آن را به تصویر میکشد. او نمونه کامل این اوجگیری ناگهانی طبقاتی است.
اما در بیرون از دایره جغرافیایی لیبی این جنگ، تلاشهای نخبگان عربی برای رسیدن به آزادی و مبارزه بر علیه رژیمهای دیکتاتوری، یا حزبی یا استبدادی، عربی را نشان میدهد که در دهه هفتاد اتفاق افتاد. دهه ای که آگنده از شکست بود و در راس آن شکست ۱۹۶۷ عرب از اسرائیل و فروپاشی ناسیونالیسم عربی که منجر به پس لرزهایی در هر یک از سوریه و لبنان و فلسطین شد.
خانواده مفتاح البوزی شبان و صاحب محلی برای سنگشکنی در کوه درنه، به همراه داستان زندگی خود و روابط خانوادگی آن موضوع اصلی رمان را شکل میدهد… شوهری با دو زن و چهار پسر و دو دختر که بزرگ آنان عمر است. او جوانی سرکش است که مدرسه را بر خلاف برادارنش، ناصر و ونیس و حمید، و حتی خواهرانش، عائشه و صدیقه، به پایان نبرد.
اما عمر که پس از ناکامی در تحصیل از لندن بازگشت در اوضاع جدید لیبی درصدد برآمد آرزوهای برباد رفته خود را احیا کند. در این اوضاع جدید حوادثی بر عمر جاری میشود که بازتاب دهنده تحولات و دیگرگونیهایی بود که در جامعه لیبی و خارج آن اتفاق افتاد.
اولین گام او در راه تحقق آرزوهای خود برای ثروت ازدواج با یک دختر ثروتمند با نام «ثریا» بود که با پدر ثروتمند او یک شرکت تجاری تأسیس میکند تا دیری نگذشته با فریب و نیرنگ این شرکت را از چنگ پدر درآورد و آن را توسعه بخشد و خود یگانه مالک آن شود و به یکی از سه شرکت بزرگ لیبی تبدیل اش کند.
در این بین عمر یک شبکه از روابط مختلف را با سیاستمداران و ارتش و بانکداران برقرار میکند و این دستمایه ای برای قدرت هر چه بیشتر او میشود و در این بین کارگران و کارمندان مختلفی را از سوریه و فلسطین و سودان و مصر استخدام میکند. کسانی که برای تحقق معیشتی خوب از خانواده خود دور شده و به لیبی آمده بودند.
او در اداره شرکت تمام کرامت و خودآگاهی کارمندان را به نابودی کشاند و از آنها سوء استفاده کرد تا اینکه مریم، یک مهندس سوری، در برابر غرور و اهانت او ایستاد و برای او ثابت کرد که یک فرد مغرور و جاهل است که جز ظاهر حسنی ندارد. اما در مقابل زیاد همسر مریم همواره این اهانتها و بی حرمتیها را توجیه میکرد و آنها را جزو زندگی عادی میشمرد و برای رسیدن به موفقیت ضرورت تحمل آنها را گوشزد میکرد. شخصیت عمر در یکی از گفتههای خود مشخص میشود که در آن بیان کرد «هرکسی میخواهد دزدی کند باید پیش ما آموزش بیند».
عمر سپس در دوره ای دیگر تصمیم میگیرد برای برادر خود ناصر مراسم ازدواج بگیرد زیرا او یگانه تصمیمگیر خانواده است و همو پس از انتقال خانواده از صحرا و از یک مسکن بسیار ساده به یک ویلای بزرگ و فاخر، مراسم ازدواج بزرگی را راه میاندازد که بیشتر برای نمایش ثروت و قدرت او بود. از سوی دیگر عمر از همسرخود میخواهد که لباس سنتی لیبی را دور اندازد و برای اینکه وارد زندگی شهری و مدرن شود لباسهای جدیدی را اختیار کند.
در این رمان توصیفی که نویسنده از حالات مختلف زندگی ارائه میدهد و همچنین زبانی که به کار میبرد خواننده را به یک تصویر زنده از نحوه زیست جامعه میکشاند. زبان نویسنده مقرون با زبان عربی معیار و لهجه لیبی است و همواره این آمد و شد در میان زبان معیار و لهجه روح مکان و زمان را بازتاب میبخشد.
این رمان به بهترین شکل تضادها و تضارب جامعه و تحولات ایجاد شده در آن را نشان می هد و با استفاده از زبان ادبی تصویر زنده ای را از نحوه تغییرات حاصل شده انعکاس میدهد.