۱۳۹۸/۰۹/۲۴
۷:۴۹ ق٫ظ

مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب «شام ملیتا» روایتی از سفر به لبنان و سوریه به قلم محمدرضا وحیدزاده عصر امروز با حضور میثم مطیعی، مداح اهل بیت (ع) و میلاد عرفان پور شاعر و نویسنده برگزار شد.

«شام ملیتا» رونمایی شد/ روایت میثم مطیعی از اجرای سرودها و مداحی‌های انقلابی

به گزارش الأمه:

مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب «شام ملیتا» روایتی از سفر به لبنان و سوریه به قلم  محمدرضا وحیدزاده، عصر امروز با میثم مطیعی، مداح اهل بیت و میلاد عرفان پور شاعر و نویسنده برگزار شد. 

* روایت میثم مطیعی از اجرای سرودها و مداحی‌های انقلابی 

بر اساس این گزارش میثم مطیعی در ابتدای این نشست ضمن اشاره به اینکه هنگامی که در سفر لبنان و سوریه بودیم اطلاعی از گردآوری این سفرنامه نداشتیم، گفت: هنگامی که در سفر بودیم نمی‌دانستم قرار است وقایع رخداده در این سفر به کتاب مبدل شود. البته ما سفرهای بسیاری به سایر کشورها(حتی کشورهای اروپایی) داریم، اما آخرین سفر ما به لبنان و سوریه در قالب کتاب «شام ملیتا» به عنوان یک سفرنامه منتشر شد.

وی با بیان اینکه استقبال خوبی از سوی حزب‌الله لبنان و مردم این کشور صورت گرفت، گفت: هر جایی که می‌رفتیم بازخوردهای خوبی از سوی مردم این سرزمین دریافت می‌کردیم، اما درباره علت ورودم به این عرصه باید توضیحاتی بدهم.

این مداح کشورمان گفت: حدود سال ۹۰ و هنگامی که جرقه‌های انقلاب بحرین زده شد و جریان ۱۴ فوریه پیش آمد، در نظر داشتیم تا کاری برای مردم بحرین در حد وسع‌مان انجام دهیم. همان سال و در فصل زمستان به مشهد رفتم. فعالان فرهنگی حزب‌الله در آنجا بودند. تقاضا کردم کمکم کنند، اما آنها نه شعر و نه ملودی داشتند، اما درخواست می‌کردند کاری برایشان انجام شود. شعر «یا من بَدَا فی کُلِ» شکل گرفت که بسیار هم تاثیرگذار بود.

مطیعی گفت: ماموریت‌های فرهنگی در خارج از مرزها آغاز شده بود، اما دستمان خالی بود. یادم هست وقتی قصه داعش پیش آمد، به آقای رضوانی که شاعر فارسی‌زبان هستند گفتم؛ شعری به عربی بگو. هرچند شاعر فارسی‌زبان بود، اما شعری سرود. بنده هم برای اولین بار در هیات شهدای گمنام که در ماه رمضان بین دو شب قدر برگزار شد، این شعر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خواندم که با عنوان «با اذن رهبرم» شناخته می‌شود. این شعر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به دوستان لبنانی دادم، اما به شدت با آن مخالفت کردند. وقتی مخالفت‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دیدم، گفتم؛ پس کمکم کنید، جالب اینجاست که پس از مدتی همین شعر در بین مردم لبنان و حتی جنوب این کشور بازتاب‌های خوبی داشت و در جنگ علیه داعش بسیار استفاده می‌شد و انگیزه‌ای برای اشعار و سایر کارها شد.

وی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: سه بار با دعوت رسمی حزب‌الله لبنان به این کشور رفتم، اما اشعار دیگری را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ می‌خواندم، ولی مردم تقاضای همان شعر قبلی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ داشتند. کم‌کم به این نتیجه رسیدیم برای رسیدن به اشعار خوب و سروده‌های با مضمون باید شعرا در منطقه حاضر شوند و پس از دیدن آنجا، اشعار را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بسرایند. از این رو با تعداد زیادی از شعرا همکاری می‌کردم و در این سفر قسمت شد تا در کنار محمدعلی سیار، میلاد عرفان‌پور‌، محمدرضا وحیدزاده و آقای رضوانی به لبنان و سوریه برویم. بنا بود لبنان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ببینیم و در ادامه سفر، تولیدات اشعار فارسی در داخل کشور را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شاهد باشیم. آن اشعار تولید نشد، ولی سفرنامه خوبی توسط آقای وحیدزاده گردآوری شد.

این مداح کشورمان با بیان اینکه لازم است شاعر برای مفهومی سرودن شعر از نزدیک فضا را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ببیند، گفت: این سفر، سفر پربرکتی بود. به نویسنده کتاب تبریک می‌گویم. آقای وحیدزاده پیش از این کار کتاب «ای نشسته صف اول» را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ منتشر کرده بود که اینجا برای ثبت هر دو کتاب تشکر می‌کنم؛ چراکه شعرها باید ثبت شوند.

* عرفان‌پور: اگر قرار است در فرهنگ زیست انسان انقلابی سبک زندگی ثبت شود، به این جنس کتاب‌ها نیازمندیم

میلاد عرفان‌پور از شاعران کشورمان نیز در این نشست گفت: «شام ملیتا» اثری ارزشمند است که در نوع خود بی‌نظیر شمرده می‌شود؛ چراکه با چنین حال و هوایی کتابی مشابه نوشته نشده است.

وی افزود: قلم بسیار شیرین محمدرضا وحید‌زاده در ثبت این اثر ارزشمند بسیار تاثیرگذار است. او پیش از این کتاب «ماهی‌خوران» را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با همین قلم نوشته بود، هر چند در طول سفر از گردآوری چنین اثری یا انتشار سفرنامه مطلع نبودیم، اما امروز خوشحالیم که سفرنامه‌ای به این خوبی داریم.

عرفان‌پور تصریح کرد: ما نیاز به نوشتن و حرف زدن پیرامون سفرهای این چنینی داریم. اگر قرار است در فرهنگ زیست انسان انقلابی سبک زندگی ثبت شود، به این جنس کتاب‌ها نیازمندیم، زیرا سبک زندگی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ثبت می‌کنند و آنها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به اشتراک می‌گذارند. ما در این سفر به نقاطی رفتیم که شاید دستیابی به آنها برای هر کسی میسر نباشد.

مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری با اشاره به اینکه در این سفر به منطقه مرزی بین لبنان و فلسطین رفتیم که کاملا فضای امنیتی بر آنجا حاکم بود، گفت: ما انتظار داشتیم هنگام بازدید از منطقه با فضایی کاملا امنیتی مواجه شویم، اما چیزی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که دیدیم، انتظارش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نداشتیم. با باغ بزرگ و زیبایی مواجه شدیم به نام «باغ ایرانی» که در نقطه مرزی اسرائیل غاصب قرار داشت. آلاچیق‌های مختلفی در آن بود که هر یک به نام یکی از استان‌های ما نام‌گذاری شده بود. درواقع نظامیان صهیونیستی که رد می‌شدند می‌توانستند این باغ را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مشاهده کنند که نشان از اقتدار ایران در آن منطقه و به نوعی دهن‌کجی به رژیم اسرائیل است.

وی با اشاره به طرح جلد کتاب اظهار امیدواری کرد سفرنامه‌های دیگری تولید شود؛ چراکه ما در حوزه سفرنامه فقر داریم و نوشتن چنین کتابی برآمده از زندگی ما می‌تواند باورمان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در زندگی به نسل جوان منتقل کند و لذت را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به اشتراک می‌گذارد.

* وحیدزاده: فکر نمی‌کردم سفرنامه ما به سوریه و لبنان منتشر شود/ روایتی از نقطه سفر مرزی لبنان

در پایان این نشست محمدرضا وحیدزاده نویسنده کتاب هم اظهار داشت: بانی خیر این سفر آقای مطیعی بود؛ چراکه حزب‌الله لبنان او را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دعوت کرده بود که به لبنان سفر کند، اما به خاطر حسن ظن از بنده در کنار سایر شعرا نیز دعوت شد تا همسفر ایشان باشم. اما باید تشکری هم از مجموعه‌ای که مقدمات این سفر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فراهم کرد داشته باشم. ما میهمان مجموعه نظامی امنیتی بودیم که در این سفر انتظار برخورد فرهنگی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از ایشان نداشتم؛ چراکه اغلب مجموعه‌هایی که کار نظامی می‌کنند به دلیل فشار کار کمتر امکان توجه به حوزه فرهنگ را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ می‌یابند، بنابراین تمرکز کاری آنها در حوزه کاری دیگری است.

این نویسنده گفت: ما به جایی دعوت شده بودیم که به گفته آنها امنیتی‌ترین نقطه جهان بود. اینطور عنوان می‌شد که بعد از ضاحیه هیچ جایی این‌گونه امنیتی نیست و هر ابزار جاسوسی که در هر جای دنیا اختراع می‌شود برای این است که اینجا استفاده شود. در این سفر اتفاقات بسیاری رخ داد که به نظرم رسید برای عمق زیاد این اتفاقات خوب است که ثبت شود.

وحیدزاده تصریح کرد: فکر می‌کردم محدودیت برای نوشتن داشته باشم ولی آنها در کمال تعجب به من گفتند شما بنویس. پس از بازگشت در تمام مدت نگارش احتمال می‌دادم شاید اجازه انتشار به من ندهند، اما تلاش کردم آنچه که باید ثبت شود در کتاب بنویسم. در کمال تعجب، در اوج همراهی تنها بخش‌های امنیتی و اسامی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به دلیل اینکه نباید منتشر می‌شد حذف کردند. من خودسانسوری نکردم اما تنها بخش‌هایی به دلایل امنیتی حذف شد. آنها با بنده تعامل سازنده داشتند تا کار در مسیر انتشار قرار گرفت.

وی در ادامه سخنانش از نشر معارف که در شرایط کنونی نشر که همه ناشران دست به عصا حرکت می‌کنند، انتشارات معارف فضای انتشار برای این کتاب را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فراهم آورد، قدردانی کرد.

وی در مورد نام کتاب هم گفت: «شام» به معنای غذا، شبا‌هنگام و به منطقه‌ای در جغرافیای خاورمیانه که شامل سوریه و لبنان امروزی است، اطلاق می‌شده است و «ملیتا» به سه معنی شناخته می‌شود؛ نظامی‌گری، نام یک دختر و منطقه‌ای در جنوب لبنان است.

در پایان این مراسم وحیدزاده، مطیعی و میلاد عرفان‌پور کتاب «شام ملیتا» را برای حاضران امضا کردند.