با آغاز آشوب های خیابانی در سوریه دو هدف اصلی آمریکایی ها از این اتفاقات به نتیجه رسید، اولا درگیر کردن کشورهای جریان مقاومت به مسائل داخلی خود و غافل کردن آنها از تحولات منطقه، دوم انحراف افکار عمومی جهان از جنایات خود در لیبی و بحرین و یمن به موضوع تحولات سوریه!
مقاله/سوریه یا بحرین؟
ایران، لبنان، سوریه، ترکیه، ... کشورهای انگشت شماری بودند که دولتهایشان به میدان آمدند در حمایت از غزه! والبته این حمایت دولتی دارای یک پشتوانه ی قوی مردمی بود که در همان ایام در تجمعات انبوه مردمی خود را نشان داد.
اما در همان ایام در جمهوری اسلامی که همیشه کمک به مظلومان و مستضعفان را یکی از اهدف خود می دانسته، دو جریان به مقابله و سم پاشی علیه حمایت های مردمی کرد. گروه اول متجددینی که خواستگاه شان جریان روشنفکری اصلاح طلبانه ای بود که در ظاهر ادعا می کرد وظیفه ی ایران پرداختن به ایران است نه کشوری دیگر! اما در باطن تامین کننده ی منافع آمریکایی ها و اسراییلی ها در منطقه بوده است که شاهد تاریخی آن نامه تاریخی دولت آقای خاتمی به کاخ سفید مبنی بر عدم حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین و کمک به خلع سلاح آنهاست! اما گروه دوم متحجرینی که ریشه از جریانات انجمن حجتیه داشت و سعی در القای این گفته ی دروغ که مردم غزه ناصبی اند و دشمن شیعه؟!!! و این در حالی بود که در غزه به اسم ائمه معصومین مسجد بنا شده بود! این گروه هم در واقع تکمیل کننده ی همان پازل دشمن بودند و در عمل فرقی با گروه متجددین ندارند و بلکه شاید خطرشان بیشتر! چرا که عَلم دین را بلند کرده بودند بر خلاف گروه اول که دین را امری نسبی و خدشه پذیر و غیر قابل اتکا می داند.
اما در حوادث بحرین دوباره همان داستان غزه، اما به شکلی دیگر در حال تکرار است. متجددین که ماهیت خود را در جریانی تحت عنوان جنبش سبز به ضد انقلاب معرفی کرده بودند با شعار معروف و شناخته شده و البته شرم آور «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» دوباره به تامین منافع غرب در داخل ایران اهتمام ورزید! برای تحلیل کنندگان سیاسی مشخص بود زمانی که دومینوی عربی از تونس و مصر اغاز شد و در واقع غرب و به خصوص امریکایی ها دچار شک اولیه شدند درصدد برخواهند آمد، با توجه به انکه نتوانستند در مرحله اول جلوی وقوع سیل خشم مردمی را بگیرند پس خواست مردم را منحرف کنند و بر موج خروشان مردم ، موج سواری کنند.
در حوادث بحرین دوباره همان داستان غزه، اما به شکلی دیگر در حال تکرار است.
کاری که هم در مصر و هم در تونس تا به امروز به دلیل حضور مردم در صحنه بصورت کامل عملیاتی نشده است. در کنار این دومینوی مردمی در کشورهای عربی که اکثریت مردم را در مخالفت با نظام هایی که عملا تبدیل به نوکرهای آمریکا در منطقه شده بودند به قیام واداشته بود، استفاده از فرصت برای کشورهایی که حاکمان آنها حاضر نبودند زیر بلیط استکبار هم بروند در دستور کار قرار گرفت.
امری که در ایران همان گروه متجدد در 25 بهمن 1389 به دنبال آن بود که با هوشیاری مردم خنثی شد و در عراق هم با موضع گیری آقای سیستانی و حضور مردم عراق خنثی شد. اما در این بین در سوریه به دلیل مشکلات ساختاری که در نظام حکومتی سوریه وجود داشت بصورت بالقوه این آمادگی در بخشی از جامعه برای همراهی با این بازی دشمنان جریان مقاومت در منطقه وجود داشت که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان سوری شد!
با آغاز آشوب های خیابانی در سوریه دو هدف اصلی آمریکایی ها از این اتفاقات به نتیجه رسید، اولا درگیر کردن کشورهای جریان مقاومت به مسائل داخلی خود و غافل کردن آنها از تحولات منطقه، دوم انحراف افکار عمومی جهان از جنایات خود در لیبی و بحرین و یمن به موضوع تحولات سوریه! که این دو هدف، فرصتی را برای آنها به وجود می آورد که انقلاب هایی را که نتوانسته بودند وقوع شان را پیش بینی و متوقف کنند در فرصتی که به وجود آمده است با خشونت متوقف کنند و بازی حقوق بشر را بر سر سوریه و ایران دوباره پیاده کنند تا دست خودشان در هر جنایتی در بحرین و لیبی باز باشد!
در ایران هم گروه متجددین و متحجرین هم برای تکمیل پازل دشمن بصورت آگاهانه با هم متحد شدند. متجددین شروع به پرداختن به تحولات سوریه به جای تحولات بحرین کرد، و این شبهه را ایجاد کردند که سوریه با بحرین چه فرقی دارد؟ چرا بحرین را در اولویت قرار داده است نه سوریه را؟
اما پروژه سوریه هم مانند ایران به شکست انجامید و البته پروژه متجددین تامین کننده منافع غربی ها در ایران هم. اما چرا؟
باید گفت اول اینکه در بحرین یک نیروی اشغالگر وارد خاک بحرین شده است و به کشتار مردم می پردازد و در سوریه درگیری بین طیف های مختلف سوری است.برای همین هم هست که بعد از ادعای مضحک شورای همکاری خلیج فارس که ایران را متهم ، به دخالت در کار کشورهای عربی کرده است ، دفاع ما بر اساس منطق مشخصی است که بگوییم اگر اظهار نظر چهار نماینده ایران در مورد بحرین دخالت است پس حضور نیروهای نظامی عربستانی و اماراتی در کشوری دیگر نامش چیست؟
دوم اینکه جمهوری اسلامی حتی برای مسئله فلسطین این راه حل را پیشنهاد کرده است که بر اساس انتخابات بین مردم واقعی فلسطین تعیین نوع و شکل حکومت بر عهده خود آنها باشد.و راه حل خود را برای تمامی کشورهای عربی مفید می داند و پیشنهادش هم برای تمام کشورهایی که این روزها در گیر این وقایع هستند عملی است، و البته آمریکا با این نگاه مخالف است چرا که هر کشوری، مردم در انتخاب مسئولینش آزاد باشند، و دموکراسی به معنای واقعی پیاده شود دولتی مخالف سیاست های امریکا در منطقه به وجود میآید که نمونه هایش ترکیه ، عراق و افغانستان است. لذا خود غربیها هم به این نتیجه رسیده اند که انتخابات در کشورهای عربی یعنی برد جمهوری اسلامی در منطقه .
برای تحلیل کنندگان سیاسی مشخص بود زمانی که دومینوی عربی از تونس و مصر اغاز شد و در واقع غرب و به خصوص امریکایی ها دچار شک اولیه شدند درصدد برخواهند آمد، با توجه به انکه نتوانستند در مرحله اول جلوی وقوع سیل خشم مردمی را بگیرند پس خواست مردم را منحرف کنند و بر موج خروشان مردم ، موج سواری کنند.
همین امر در سوریه بعد از چند روز آشوب خیابانی نشان داد با به میدان آمدن مردم در حمایت از نظام فعلی سوریه ،که دولت سوریه بر خلاف موج سازی هایی که رسانه های آمریکایی و اسراییلی راه انداخته اند مورد قبول اکثریت مردم اند.
لطیفه مضحک این روزها ان است که ادعا می کنند که نیروهای ایرانی به سوریه رفتند تا جلوی معترضین را بگیرند و آنها را کشته اند تا هم توجیه ای برای قضیه ورود سعودی ها به بحرین جور کنند و هم افکار عمومی داخل کشورا را منحرف کنند. دروغ نخ نمایی که قبلا در ماجرای فتنه 88 در ایران هم از سوی ضد انقلاب سبز مطرح شد، که جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان نیرو آورده است برای مقابله با آشوب های خیابانی. و البته در هنگام سفر رییس جمهور ایران به لبنان هم باز همین ادعای مضحک مطرح شد که از ایران مردم را برده اند به لبنان برای استقبال از احمدی نژاد!
به هر حال هیچ دولتی بی عیب و نقص نیست! و دولت سوریه هم در مقابله با آشوب های سازماندهی شده این روزها شاید نتوانسته باشد به نحو صد درصدی وضعیت را کنترل کند ولی پشتوانه ی مردمی بشار اسد مسلما سوریه را از این وضعیت نجات خواهد داد.
مسلمانان جهان اسلام در موضع گیری هایشان هر دولت و مسئولی را که تامین کننده منافع غربی باشد و با صهیونیست ها رابطه ی مسالمت آمیز دارد منفور می دانند و در مقابل حامیان مردم فلسطین و مقاومت را می ستایند، امری که در مورد سید حسن نصرالله، محمود احمدی نژاد، رجب طیب اردوغان و بشار اسد اتفاق افتاده است و عصبانیت صهیونیست ها را به همراه داشته است.
آنچه مسلم است سرنوشت کشورهای اسلامی را مردم آنها زین پس رقم می زنند نه دیگر آمریکایی ها و صهیونیست ها! و این امری نیست که خوشایند آمریکایی ها و صهیونیست ها و دوستانشان در منطقه باشد
زمان انتشار : 1390-01-01
آمریکا,
آیت الله سیستانی,
اسرائیل,
افغانستان,
ایران,
بحرین,
ترکیه,
جنبش سبز,
خاتمی,
سوریه,
عراق,
غزه,
فلسطین,
کاخ سفید,
لبنان