«خاورمیانه را آفرید/ از روی چشمهای شرقیات/ پرآشوب، رنجور، خسته، زیبا» در این قطعه که حتما مکرر شنیدهاید، عباس حسیننژاد، شاعر پرطرفدار جوان، تشبیه زیبایش را بر پیشفرض مهمی از وضعیت خاورمیانه بنا میکند؛ «پرآشوب، رنجور، خسته و زیبا»؛ و ایران در قلب این منطقه قرارگرفته است.
بعد از سکانداری ترکیه و عرض اندام عربستان در سال اخیر، حالا موقعیت فرهنگی و هنری ایران در میان همسایگانش چگونه است
«خاورمیانه را آفرید/ از روی چشمهای شرقیات/ پرآشوب، رنجور، خسته، زیبا» در این قطعه که حتما مکرر شنیدهاید، عباس حسیننژاد، شاعر پرطرفدار جوان، تشبیه زیبایش را بر پیشفرض مهمی از وضعیت خاورمیانه بنا میکند؛ «پرآشوب، رنجور، خسته و زیبا»؛ و ایران در قلب این منطقه و در همسایگی کشورهایی قرار گرفته است که هرکدامشان به انبوهی از مسائل دچارند. اوضاع فرهنگوهنر در آنها چگونه است؟ ما چقدر از اوضاع آنان در این زمینه خبر داریم؟ آنها چقدر تلاش میکنند روی وضع فرهنگی ما در داخل تاثیر بگذارند و ما چقدر؟ رقابت فرهنگی میان کدامهایشان با ما تنگاتنگتر است؟ اگر علاقهای ندارید که از میان مجموعه مسائل مبتلابه کشور و منطقه به موضوع بیاهمیت فرهنگوهنر توجه کنید، باید بدانید که مسائل این حوزه بالاخره از یک جایی از موضوعاتی که مهم میدانید سرک خواهند کشید و شما را هم مبتلا خواهند کرد. عربستان سعودی
شاید تا 10سال پیش نه تنها ما بلکه برنامهریزان فرهنگی جهان هم فکر نمیکردند که عربستان سعودی بتواند رقیب قابل ذکری در حوزه فرهنگ برای همسایههایش باشد. اندیشه وهابی و حکومت آلسعود، عربستان را چنان از ظواهر عادی هنر و فرهنگ به دور انداخته بود که کسی فکرش را نمیکرد این کشور حالاحالاها بتواند حتی از نگاه بستهاش در نشر کتاب هم خارج شود! اما تدوین سند چشمانداز2030 توسط موسسه آمریکایی مکنزی در سال2015 و اجرایی شدن آن در کمتر از یک سال بعد توسط ولیعهد پرحاشیه ملک سلمان، کل ماجرا را در چنان شتابی انداخت که پنج سال اخیر این کشور را در طول تاریخ بشر، از جهت تغییر دستکاریشده فرهنگ و جامعه ویژه و متمایز میکند. سروصدای اصلاحات بنسلمان البته با مجوز گرفتن رانندگی زنان بلند شد. صدایی که بیش از آن که وجود آزادی در عربستان را به رخ همسایههایش بکشاند، به همه آنها ثابت کرد کشور سعودیها تا چه اندازه از زمان و تحولاتش عقب افتاده است. اما برنامهریزان آمریکایی و فرانسوی این تحولات به سرعت روند توسعه فرهنگی و اجتماعی این کشور را متوجه مراکز فرهنگی و نهادهای هنری کردند. اولین اقدام از این دست در برنامهای تحت عنوان «مواسم» یا همان «فصلها» با پیشگامی استان ریاض شروع شد و قرار است که بهطور مرتب در سایر شهرها و استانها بگردد. «موسمالریاض» مجموعهای از برنامههای فرهنگی و هنری عمدتاً مبتنی بر گردشگری و موسیقی بود که در آبانماه امسال و البته در میان مخالفتهای شدید افکار عمومی عربستان برگزار شد. مخالفتها اگرچه از گوشهوکنار شبکههای اجتماعی بیرون میزد اما بالاخره در یکی از شبها با حمله دو مرد مسلح به صحنه اجرای یک تئاتر در مرکز تفریحی ملک عبدالله و زخمی کردن دستکم سه بازیگر به اوج خود رسید و صدای تناقضهای فرهنگی حکومت و کشش نداشتن جامعه سعودی برای این شتاب در تحولات را به گوش جهان رساند.
اوایل آوریل2018، کشوری که اساساً نمیدانست فیلم چیست اولین سینما را در ریاض بازگشایی کرد و کمتر از دوسال بعد یعنی در همین ماه قرار بود نخستین جشنواره سینماییاش را هم با مدیریت گردانندگان جشنوارههای آلمانی و فرانسوی و ریاست الیور استون بر هیات داوران، برگزار کند که به علت شیوع کرونا عقب افتاد. البته فستیوال سینمایی «دریای سرخ» قرار بود فقط میزبان تولیدات سینمایی کشورهای دیگر باشد چراکه این فاصله زمانی کمتر از آن است که کشوری چون عربستان بتواند فیلمساز تربیت کند یا حتی فقط فیلم بسازد.
در آخرین نمونه از این تحولات اما عربستان گامی بلند و جسورانه برداشت که بوی تهاجم مستقیم به رقیبش یعنی ایران از آن استشمام میشد. حالا دیگر طرح راهاندازی مجدد MBCپرشیای سعودی به عاملیت امارات متحده عربی که غیرمستقیم مخاطبفارسیزبان خصوصاً ایرانی را هدف میگرفت، با برنامه «شب فارسی» و دعوت از خوانندگان لسآنجلسی برای اجرا در جشنواره طنطوره در حوزه مدینه، کامل شد. موسیقی البته پیشتر در نوک پیکان اصلاحات قرار گرفته بود و تیرماه امسال، بنسلمان با دعوت از نیکی میناژ، خواننده عریان و مشهور به بیپروایی جنسی این سیاست را روشن کرده بود. میناژ، اجرای خود را در اعتراض به وضع زنان و دگرباشان در عربستان لغو کرد تا ناخواسته نشان دهد حکومت سعودی تا چه اندازه با استانداردهای فرهنگی غرب فاصله دارد اما موسیقی فارسیزبان لسآنجلسی همراه با ابی، اندی، ساسی و شبپره به عربستان رفت تا نشان دهد نه تنها از حیث سیاسی بلکه از حیث فرهنگی هم هیچ تشخصی ندارد. با تمام اینها، همین را که عربستان با این سیاستها، رقابت خود با ایران را در بعد فرهنگ و هنر شفاف کرده و عملاً اعلان جنگ داده است، میشود به فال نیک گرفت. اگرچه طبق پیشبینی کارشناسان داخلی و خارجی عربستان، شتاب این تحولات دستساز و از بالا به پایین فرهنگی-اجتماعی دارد حکومت سعودی را مثل اصلاحات فرمایشی پهلوی به لبه پرتگاه میبرد اما از بعد خارجی چه چیزی برای سیاستگذاران فرهنگی کشورمان، مهمتر از درک این رقابت و برنامهریزی برای عبور سلامت از آن است؟ آیا آنها اصلاً این زمین را دیدهاند و فکری برای آن کردهاند؟ افغانستان
رابطه همسایه شمالشرقمان با ایران بیش از هر همسایه دیگری مصداق «عشق و نفرت» است. از یک سو پیوستگی تاریخ و فرهنگ در طول قرنها، ما را به هم شبیه میکند و از سوی دیگر آشوبهای سده اخیر افغانستان و فقدان ثبات سیاسی و ناامنی در این جغرافیا، ظرفیتهای فرهنگی داخلی آن را کاهش داده است. حالا البته چندسالی است که سربهراهتر شدن طالبان، فضای اجتماعی را بازتر کرده و سیاستهای لیبرال دولت مرکزی، توسعه مراکز فرهنگی را در پی داشته است. افغانستان در جدیترین لایه فرهنگ و هنرش، حالا صاحب سینمایی است که اگرچه ققنوسوار از خاکستر سالهای پیش از طالبان برخاسته اما دارد به سمت اشتباه فرانسه پرواز میکند. پاکستان
کمتر از 20روز پیش، وقتی خبر اهدای نشان برترین زنان موفق جهان اسلام۲۰۲۰ از سوی کمپانی رسانهایHUM TV پاکستان اعلام شد، همسایه جنوب شرقیمان، تصویری غافلگیرکننده از خودش نشان داد. تصویری که با باور عمومی نسبت به یک همسایه فقیر و ناامن و همیشه در تنش با هند و افغانستان و ایران، فاصله قابل تاملی داشت و حتی سؤال ایجاد میکرد: چرا ما هنوز چیزی به نام نشان زن برتر جهان اسلام نداریم؟ اصلاً وضعیت زن در پاکستان چگونه است؟ آنها فیلمهای آبیار را در کدام سینما دیدهاند؟ ما چیزی درباره پاکستان و خصوصاً وضع فرهنگ و هنرش نمیدانستیم و برای عبور از تصویرهای کلیشهای کمی هم دیر شده است. خطرناکتر از همه این که تعداد کتابها و پژوهشها درباره این همسایه مرموز خصوصاً در عرصه فرهنگ آن چنان کم است که چندان امیدی به شناخت بیشتر نمیشود داشت. امارات متحده عربی
شاید «دوبی» برای آدرس دادن به ذهن مخاطب و استخراج دادههایش، واژه بهتری باشد. کشور کوچکی در جنوب خلیج فارس که با ساختمانهای بلند و توسعه فیزیکی پرشتابش در بین ایرانیها شناخته میشود و البته میزبان ایرانیان بسیاری هم از سطح مشاغل خرد مانند کارگری و فروشندگی گرفته تا سرمایهداران پرقدرت هست. امارات اما تنها این نیست. فعالیتهای این کشور شیخنشین در حوزه فرهنگ و هنر خصوصاً در هنرهای تجسمی تا اندازهای است که حراج کریستی را در منطقه میزبانی میکند و در برگزاری جشنوارههای تجسمی هم
ید طولایی دارد. این کشور البته نه تنها در این شاخه پر سود هنر بلکه در حوزه رسانه و شبکههای کابلی تصویری هم فعال است بهطوری که اغلب شبکههای تلویزیونی خصوصی وابسته به سعودی از این کشور هدایت میشوند. امارات البته تاکنون سر رقابت با ایران نداشته و علت عمده آن را میتوان در مهاجرپذیر بودن و میزبانیاش برای هنرمندان ایرانی و ترکیهای خصوصاً در هنرهای اسلامی دانست. عراق
گرمترین همسایه که در طول مرزهای غربی کشورمان گسترده شده، در طول سه دهه اخیر مستحکمترین رابطه فرهنگی را با ایران داشته است. مفهوم فرهنگ را در این مورد البته باید در عبارت «فرهنگ عمومی» جستوجو کرد. عراق پس از جنگهای خارجی در دوره صدام و التهابات داخلی بعد از او با وجود ظرفیتهای جدی در حوزه گردشگری تاریخی هنوز چندان فرصت نکرده است در شاخه هنری مشخصی عرض اندام کند. با این حال، سینمای عراق، تولیدات قابل ذکری دارد به علاوه که هنرهای سنتی فوقالعادهاش هم اگرچه در گوشهوکنار زندگی عادی مردم آن، پنهان شده اما قدرتش را دارد که با یک برنامهریزی دولتی به یکی از قطبهای منطقه در این حوزه تبدیل شود. ترکیه
اصلیترین دروازه به غرب، کشوری که تا پیش از بزرگ شدن تومور داعش در منطقه، مهمترین قدرت هنری غرب آسیا بود شاید نزدیک یک دهه است که ناآرامیهایش او را به ضعف کشانده است. اینکه بخشی از مردم ما مصرفکننده سریالهای ترکیهای هستند بیراه نیست چراکه ترکیه تا همین 4سال پیش مقام دوم صادرکننده سریال در جهان را کسب کرده بود و سالانه بیش از 350میلیون دلار از این صادرات درآمد داشت. سینمای ترکیه هم چه در لایه سینمای هنری و آوانگارد و چه در لایه سینمای عامهپسند، حرفهای زیادی برای گفتن دارد و البته در کنار ایران، عدد تولیداتش به سالی 100فیلم میرسد. این کشور البته در آموزش هنرمند در حوزه هنرهای سنتی و اسلامی هم رقیب اصلی ایران محسوب میشود و البته سالها هم هست که گوی سبقت را در این عرصه از کشورمان دزدیده است. موسیقی ترکیه هم اگرچه مانند سایر کشورهای منطقه، صنعتی نیست اما طرفداران زیادی دارد و از ایران و سایر همسایههایش در جلب مخاطب موسیقی، پیشتر رفته است. گردشگری، قدرت فرهنگی اول ترکیه محسوب میشود و این کشور در حوزه ادبیات و کتاب هم در میان همسایگانش از جمله خود ما، محبوب است.
اما ترکیه را بیش از هرچیز باید با دید نافذش از ضرورت رقابت فرهنگی و هنری در منطقه شناخت. این همسایه مدتهاست روی توسعه نفوذش در همسایههای شرقی ایران با سرمایهگذاری و احداث مراکز فرهنگی و هنری و دانشگاهی کار میکند و در صدد است تا خصوصاً در حوزه فارسیزبان خاورمیانه، جای بیشتر و پایگاه جدیتری برای خود ایجاد کند. از همین جاست که اگر عربستان را رقیب ایران در حرکتهای هنری بدانیم، ترکیه را باید قدرتمندترین کشور در تصمیمسازی و برنامهریزی برای توسعه نفوذ فرهنگی در خاورمیانه محسوب کنیم. مسألهای که اصلاً در ایران مورد توجه سیاستگذاران فرهنگی نبوده است.