الغیطانی معتقد است که متفکر عربی که تنها به دنبال اندیشه و افکار غربی است از اعتماد به نفس بیبهره است و میبایست به مطالعه تاریخ جهان بپردازد تا دریابد که غربیان چگونه به این مرحله و در واقع از چه روش فریبکارانهای برای تفوق بر کشورهای مسلمان سود بردهاند.
این داستان در واقع پرسشی دیرینه و قدیمی را دوباره مطرح میکند و آن این که آیا عشق قدرت عبور از چنین مسائلی را دارد؟ آیا میتوان رفتارهای نادرست سردمداران حکومتی کشورها را نادیده گرفت و به افراد یک جامعه با دید دیگری نگریست؟ نویسنده در این داستان به شکل واقعگرایانهای به مسئله میپردازد واز نگاه رمانتیک و غیرمنطقی در این زمینه پرهیز میکند. در نتیجه وجود این مسائل به شکست رابطه عشقی میان عاشق و معشوق داستان میانجامد. الغیطانی با دیدی آرمانگرایانه معتقد است باید ظلم از میان برود و عدالت در شرق و غرب جهان برقرار گردد و فرصت برای این دو جهان فراهم شود تا از این گذر افراد بتوانند عشق صادقانهای نسبت به هم داشته باشند. او همچنین معتقد است که متفکر عربی که تنها به دنبال اندیشه و افکار غربی است از اعتماد به نفس بیبهره است و میبایست به مطالعه تاریخ جهان بپردازد تا دریابد که غربیان چگونه به این مرحله و در واقع از چه روش فریبکارانهای برای تفوق بر کشورهای اسلامی سودبردهاند.